به کجا چنین شتابان



به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
«دل من گرفته زین جا،
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم اما،
چه کنم که بسته پایم...»
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

«سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را،
گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها، به باران
برسان سلام ما را»

#شفیعی_کدکنی
دیدگاه ها (۵)

،صبح یعنی پرواز !"قد کشیدن در باد"چه کسی می گوید ؛پشت این ثا...

شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله ستتا جنون فاصله ای نیست از ...

‌من، مناجات درختان را، هنگام سحررقص عطر گل یخ را با بادنفس پ...

‌از باد مرا بوی تو آمد امروزشکرانهٔ آن به باد دادم دل را! #م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط