عاقا یه خاطره از این شعره

عاقا یه خاطره از این شعره
مامانم داشت ظرف میشست
رفتم پشت سرش شروع کردم اینو خوندن ... نصفه هاش یادم رفت اینجور خوندمش...
دل خرااابه
غم وباره
یاروم میایه
دل داروم میاایه...
مامانم برگشت گفت هاااان چته خروست کبک میخونه
عاقا منو میگی جییییییغ میزدم از خنده
دویدم طرف آجیم گفتم سوژه مامانو داشتی
**خروووست کبک میخونه**
مامان جونم کبکم خروس میخووونه
عاشق این تیکه ها مامانمم
دیدگاه ها (۲)

حتی برای یک نفر....

دلتوووون بسوزه خخخخخ

واقعا کسی که طرفش بهش خیانت نکنه اوج خوشبختیشههههه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط