برا تو و خویش

بـراے تـــــــو و خـــــــویش

چشمانــــــے آرزو مےکنم ..

که چراغ ها و نشانه ها را

در ظلمت مان ببیند ..

گوشـــــے که صداها و شناسه ها را

در بیهوشـــــے مان بشنود ..

براے تــــــو و خــــــویش

روحـــــے

که این همه را

دربر گیرد و بپذیرد ..

و زبانــــــے

که در صداقت خود

ما را از خاموشــــــے خویش

بیرون کشد ..

و بگذارد

از آن چیـزها که در

بندمـــــــان کشیده است

سخن بگوئیم…




#-مارگوت بیکل (۱۹۵۸) -
دیدگاه ها (۱۳)

یـک روز رسد غـمی به انـدازه کــوه ❧✿❧یک روز رسـد نشــاط اندا...

غمگین مشـو عزیز دلـممثل هـوا در کنـار تـوامنه جـای کسی را تن...

ای دلــبـــر ما مباش بی دل بر مـــا یک دلــبـــر ما به که...

همچو خـورشید ، ، ، به هـر ذره بخندو گــرم بـاش ..زندگی یـک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط