دلبرا یارا نگارا نازنین یا هر چه هست
دلبرا یارا نگارا نازنین یا هر چه هست!
تا که از چشمت فِتادم، شیشه ی عمرم شکست.
در دلت گر جا ندارم، مرگ بادا قسمتم!
زندگی بی عشق تو بیهوده و بی فایده ست.
زخمه ی ساز صدایت عقل و هوشم را پراند
مردمان با طعنه گویندم : «شدی مطرب پرست؟»
جرعه آبی دست من دادی ندیدی بعد از آن
بی می و بی باده از آن جرعه گشتم مست ِ مست؟!
عاشقت شد بی گمان، مرد و زن و پیر و جوان
هر که یک ساعت به پای درد و دل هایم نشست
من بد، اما عاشقم، با من مدارا کن فقط
دلبرا! یارا! نگارا! نازنین! یا هرچه هست!
تا که از چشمت فِتادم، شیشه ی عمرم شکست.
در دلت گر جا ندارم، مرگ بادا قسمتم!
زندگی بی عشق تو بیهوده و بی فایده ست.
زخمه ی ساز صدایت عقل و هوشم را پراند
مردمان با طعنه گویندم : «شدی مطرب پرست؟»
جرعه آبی دست من دادی ندیدی بعد از آن
بی می و بی باده از آن جرعه گشتم مست ِ مست؟!
عاشقت شد بی گمان، مرد و زن و پیر و جوان
هر که یک ساعت به پای درد و دل هایم نشست
من بد، اما عاشقم، با من مدارا کن فقط
دلبرا! یارا! نگارا! نازنین! یا هرچه هست!
- ۱.۷k
- ۱۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط