چنلمتنوعکسخاص گره خوردن زندگی شهید با فاتحخیبر ا

#چنل_متن_و_عکس_خاص گره خوردنِ زندگیِ شهید با فاتح‌خیبر، امیرالمومنین علی علیه‌السلام...
قبل از تولدِ سیدعلی آرزو داشتم خدا بچه‌ای بهم بده تا اسمش رو بذارم علی... الحمدلله خدا فرزندی شجاع و غیور بهم داد که وقتی بزرگ شد، خصلت‌های مولا و مقتدایش علی‌(ع) رو داشت. بدنیا که اومد، هر وقت می‌خواستم بهش شیر بدم، وضو می‌گرفتم؛ سیدعلی هیچوقت بدون وضو داشتنِ من شیر نخورد...
چندتا بچه یتیم همسایه‌مون بودند. سیدعلی مدام نگرانِ زندگی‌شون بود و مرتب از اعضای خانواده‌ می‌پرسید: سراغی از بچه‌های یتیم گرفتید؟ آیا شامی برا خوردن دارند؟ دائماً هم توصیه می‌کرد که ازشون خبر بگیریم... یه روز هم تمام پس‌انداز خودش رو داد به مادرِ بچه‌هایِ یتیم...
یادمه سیدعلی با بغض می‌گفت: زمانی می‌تونیم دین‌مون رو به انقلاب ادا کنیم که بجنگیم و قطعه قطعه بشیم...
بی‌سیم‌چی‌اش میگه: شهید توکلی قبل از حضور توی عملیات لیله‌القدر بسیار خوشحال بود. علت رو که ازش پرسیدم، بهم گفت: می‌خوام به مهمونی برم. دیشب حضرت علی (ع) رو توی خواب دیدم که بهم فرمودند: شما سه روز دیگه مهمون ما هستی... همینطور هم شد و آقا سید علی ۲۱ ماه رمضان، در درگیری با کومله و منافقین به شهادت رسید و رفت به ملاقات امیرالمومنین علیه‌السلام...
خاطراتی از زندگی شهید سیدعلی توکلی
دیدگاه ها (۱)

☆ با شهیدان در صحنه - ۲۱اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داش...

🔴امیرالمومنین علی علیه السلام :خوش ترین زندگی را همان کسی دا...

📌 رمز موفقیت در تمام کارها🌷صبح و شب به یاد امام زمان💟ارواحنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط