مرا به خانه ی زهرای مهربان ببرید
مرا به خانه ی زهرای مهربان ببرید
به خاک بوسی آن قبر بی نشان ببرید
اگر نشانی شهر مدینه را بلدید
کبوتر دل ما را به آشیان ببرید
کجاست آن درِ آتش گرفته تا که مرا
برای جامه دریدن به سوی آن ببرید؟
مرا اگر شَوَم(رَوَم) از دست ، برنگردانید
به روی دست بگیرید و بی امان ببرید
کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا
به سوی سنگ مزارش، کِشان کِشان ببرید؟
مرا که مِهر بقیع است در دلم چه شود
اگر به جانب آن چار کهکشان ببرید؟
نه اشتیاق به گُل دارم و نه میل بهار
مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید
کسی صدای مرا در زمین نمیشنود
فرشتهها! سخنم را به آسمان ببرید
به خاک بوسی آن قبر بی نشان ببرید
اگر نشانی شهر مدینه را بلدید
کبوتر دل ما را به آشیان ببرید
کجاست آن درِ آتش گرفته تا که مرا
برای جامه دریدن به سوی آن ببرید؟
مرا اگر شَوَم(رَوَم) از دست ، برنگردانید
به روی دست بگیرید و بی امان ببرید
کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا
به سوی سنگ مزارش، کِشان کِشان ببرید؟
مرا که مِهر بقیع است در دلم چه شود
اگر به جانب آن چار کهکشان ببرید؟
نه اشتیاق به گُل دارم و نه میل بهار
مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید
کسی صدای مرا در زمین نمیشنود
فرشتهها! سخنم را به آسمان ببرید
۵۴۸
۲۸ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.