که دیدم چشماش رو باز کرد اما خیلی آروم بود و بهش نمی خورد
که دیدم چشماش رو باز کرد اما خیلی آروم بود و بهش نمیخورد که عصبی باشه
ا.ت:خ...خوبی(خنده ضایع)
چند قدم رفتم عقب که گفت
ته:نترس دیگه کاری باهات ندارم(با آرامش)
ا.ت:مطمئنم باشم؟
ته:اوهوم باور کن
خیالم راحت شد و رفتم سمتش که دسشم رو کشید و انداخت رو مبل و شروع کرد باز کردن دکمه هاش
ا.ت:یا من بهت اعتماد کردم
ته:خفه(بم)
خفه خون گرفتم و با ترس زل زدم بهش
یهو صدای در اومد و صدای مامان تهیونگ رو شنیدم که داشت تهیونگ رو صدا میکرد
خواستم جیغ بزنم و صداش کنم که تهیونگ سریع لباش رو کبوند رو لبم
ته:صدات در بیاد پارت میکنم
دستم گرفت و کشید سمت خودش که از رو مبل پا شدم بعد باهم رفتیم سمت در و با مامان بابای تهیونگ مواجه شدیم
ته و ا.ت:سلام
ب.ت:سلام دختر گلم
م.ت:عااا سلام عروس گلم آخ فدات شم چقدر تو نازی
ا.ت:ممنون مادر جان
تهیونگ مادر پدرش رو به سمت پذیرایی بدرقه کرد و رفتیم نشستیم
(پرش زمانی)
بعد از سه ساعت حرف زدن پاشدن و خدافظی کردن و رفتن کلی بهشون التماس کردم که شب بمونن اما متاسفانه نشد
وقتی از در رفتن بیرون با تمام سرعتم دوییدم بالا و وارد اتاق شدم و خواستم درو ببندم که تهیونگ پاش رو گذاشت لای در و درو هل داد و اومد تو
ته:کجا فرار میکنی توله؟
ا.ت: ...
اگه این پارت کم تر از ۲۵ تا لایک گرفت از پارت بعد شرط میزارم🌚☕
ا.ت:خ...خوبی(خنده ضایع)
چند قدم رفتم عقب که گفت
ته:نترس دیگه کاری باهات ندارم(با آرامش)
ا.ت:مطمئنم باشم؟
ته:اوهوم باور کن
خیالم راحت شد و رفتم سمتش که دسشم رو کشید و انداخت رو مبل و شروع کرد باز کردن دکمه هاش
ا.ت:یا من بهت اعتماد کردم
ته:خفه(بم)
خفه خون گرفتم و با ترس زل زدم بهش
یهو صدای در اومد و صدای مامان تهیونگ رو شنیدم که داشت تهیونگ رو صدا میکرد
خواستم جیغ بزنم و صداش کنم که تهیونگ سریع لباش رو کبوند رو لبم
ته:صدات در بیاد پارت میکنم
دستم گرفت و کشید سمت خودش که از رو مبل پا شدم بعد باهم رفتیم سمت در و با مامان بابای تهیونگ مواجه شدیم
ته و ا.ت:سلام
ب.ت:سلام دختر گلم
م.ت:عااا سلام عروس گلم آخ فدات شم چقدر تو نازی
ا.ت:ممنون مادر جان
تهیونگ مادر پدرش رو به سمت پذیرایی بدرقه کرد و رفتیم نشستیم
(پرش زمانی)
بعد از سه ساعت حرف زدن پاشدن و خدافظی کردن و رفتن کلی بهشون التماس کردم که شب بمونن اما متاسفانه نشد
وقتی از در رفتن بیرون با تمام سرعتم دوییدم بالا و وارد اتاق شدم و خواستم درو ببندم که تهیونگ پاش رو گذاشت لای در و درو هل داد و اومد تو
ته:کجا فرار میکنی توله؟
ا.ت: ...
اگه این پارت کم تر از ۲۵ تا لایک گرفت از پارت بعد شرط میزارم🌚☕
۸.۶k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.