نمیدانم چه سالی بود

نمی‌‌دانم چه سالی‌ بود...
به هرحال بهار بوی بیدمشک می‌داد و شربت نارنج می‌‌چسبید و عشق حرمتی داشت. من و همسایه دیوار به دیوار صبح‌ها به هم سلام می‌کردیم.
توی بازار عطارها، عطر حنا مشام را پر میکرد. کاسب حبیب خدا بود و کسبه هوای هم را داشتند.
شب عید، حمام میرزا آقاخان برو بیایی بود. مردها به ریش خود حنا می‌بستند و ساعت‌ها کنار خزینه چرت می‌زدند و فاطمه خانم توی رخت‌کن به زن‌ها خاکشیر میداد که مزه‌ای غریب داشت.
اول زمستان درخت‌های نارنج و نارنگی‌ را توی حصیر و کرباس می‌‌پیچیدند که سرما نخورند.
ماهی‌ را هنوز توی شیشه نکرده بودند. می‌شد روی لبهٔ سنگی‌ حوض نشست، پاها را در پای‌شویه شست و ناز و اطوار سرخ ماهی‌‌ها را دید.
طرف‌های عصر کسی‌ در راه بندون گیر نمی‌کرد و اطراق زیر درخت بید و خوردن کاهو سرکه و نان و پنیر و گردو کیف داشت.
عید‌ها شهر ما خلوت بود و از مسافر نشانی‌ نبود. تهرانی‌‌ها عادت به فرار نداشتند. لابد آنها هم در بشقاب لب طلا گندم می‌کاشتند و کنار سفره می‌نشستند. لابد هنوز دید و بازدید به تاراج نرفته بود. لابد تهران هم برای خود نوروزی داشت.
آه نوروزها، دیروزها...

#بهار #نوروز #عید #سال_نو #عید_نوروز #نوروز_باستانی #هفت_سین #سفره_هفت_سین #ماهی_قرمز #سبزه #ماهی_قرمز_در_حوض #پامچال #خانه_تکانی #نوروز_در_قدیم #دید_و_بازدید #سال_تحویل #بهار_نارنج #بیدمشک #شکوفه #جوانه #سبزی #خرمی #آداب_و_رسوم #قدیم

کانال تلگرام🌸 مهر بانو ۲۰۱۸🌸
https://t.me/joinchat/AAAAAEZCXhtYKvSlLlU1Cw

اینستاگرام و تلگرام من:
@MehrBanooo_2018
دیدگاه ها (۱)

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیمبه‌ پای سرو آزادی سر و د...

کانال تلگرام 🌸 مهر بانو ۲۰۱۸🌸 https://t.me/joinchat/AAA...

بلند شو...بارانِ پایان این فصل، بشارتی است به وصلی عمیق...🌸 ...

باید به استقبال 🌸 نوروز🌸 برویم،عصای بی حوصلگی را دور بیاندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط