پارت۸بانگو

بعد کتک خوردن تاچیهارا تا رفت نشست جلوش
ات:خوبت شد؟ تا عمر داری یادت میمونه با کسی بد نحرفی عنتر🗿
تاچیهارا:چقد دستش سنگین بود آخخخخخخ
ات:میخواستی به ... نگی پیرمرد(اسمش یادم نیس🗿🤣)
پیرمرده:ات به خاطر منم گفتی کتکش بزنه ؟🗿
ات:بعله پس چی 🙂مثلا جای بابامیا
پیرمرده:من احساساتی شدم🥺
الیس:واییی چه چوصمانتیک;)
موری:الیس چانننننن
پیرمرده:بیا بغلم 🥺
ات:فین فیننن 🥺
دازای:الان چرا منو تاچیهارا کون مثل جسد دراز کشیدیم؟
ات:چون کنیکیدا پستونو زده 🙂
دازای:قانع شدم🗿👌
ات:خوبه خوبه👌
تاچیهارا:ولی سرم درد می‌کنه🗿
ات:چیکار کنم انتظار داری سردردتو خوب کنم؟میخواستی اذیتم نکنی
تاچیهارا:الان من چیکار کردم تو اذیت شدی؟
ات:یادم نمیاد ولی اذیتم کردی:)
تاچیهارا:قانع شدم👌
دازای:حوصلم به چوخ رفتتتتتتت
ات:تو کی حوصلت به چوخ نمیره دازای 😐
دازای:هیچ وقتتتتتتتت😐
ات:برو بیرون اهنگ گوش کن😐
دازای:فکر عالی ایه با استخون های شکسته عالی میشه راه رفت
ات:باشه بابا توام
دستشو گرفت جلو دازای*پایان نامه
دازای: عع خوب شدم
ات:پ ن پ 😐 مرتیکه ازگل 😐
تاچیهارا: پس من چی؟
ات:نخودچی😐تو باید به سزای اعمالت برسی که دیگه نه منو اذیت کنی نه بقیه رو😐
تاچیهارا:😐👌ولی خیلی درد می‌کنه😐
ات:اینقدر چصناله نکن بدبخت 😐
تاچیهارا:این خونه وقتی تو اومدی توش ریعده شد توش😐
ات:بیند گالتو🗿
_____________
تامام لایک کنید
جانهههههه