دردست گلی دارماینبار که می آیم

.
دردست گلی دارم،اینبار که می آیم
کانرا به تو بسپارم،اینبار که می آیم
 
در بسته نخواهد ماند،بگذار کلیدش را
در دست تو بسپارم،اینبار که می آیم
 
هم هرکس و هم هر چیز،جز عشق تو پالوده است
از صفحه پندارم،اینبار که می آیم
 
خواهی اگرم سنجی،می سنج که جز مهرت
از هرچه سبکبارم،اینبار که می آیم
 
سقفم ندهی باری،جایی بسپار،آری
در سایه دیوارم،اینبار که می آیم
 
باور کن از آن تصویر _ آن خستگی،آن تخدیر _
بیزارم و بیزارم،اینبار که می آیم
 
دیروز بهل جانا!با تو همه از فردا
یک سینه سخن دارم،اینبار که می آیم
 
#حسین_منزوی‌
دیدگاه ها (۱)

خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاستاز چشم من ببین که چه غوغاست د...

از آینه بپرس،نام نجات دهنده‌ات را...#فروغ_فرخزاد

چیزهایی هست که نباید گفت؛مگر برای دوستان،چیزهایی هست که نبای...

دنبال پاییز اگر گشتیهیچ جا مرو؛به جز دل من...👤شیرکو بیکس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط