لحظه های هست که دوست داری هی کش بیان
#لحظه های هست که #دوست داری هی کش بیان
نه تموم بشن ، نه #تکراری؛
همونجور #قشنگ و #تازه و پر از حسِ خوب بمونن.
مثل وقتایی که خیلی زود از #خواب پا میشی و هر چی پهلو به پهلو میکنی دیگه خواب به چشمت نمیاد.
یهو پا میشی میری بیرون ، توی حیاط ، روی ایوون و چشمت میخوره به اولین #جرقه های #خورشید #آسمون رو می بینی با رنگای زرد و نارنجی و قرمز مخلوطِ تو هم .
بدون اینکه بفهمی چرا ؟ به خودت میای میبینی همونجور خیره وایسادی و منتظری قرص کامل خورشیدو ببینی؛
چند لحظه بعد ، وقتی نور قرمز تیزش به #چشمت میخوره؛
یه #لبخند قشنگ میشینه رو لبت؛ یه برق خاصی تو چشات میدرخشه؛و یه #شادی کوچولو و گذری ته دلت حس میکنی؛
به خودت که میای تازه می فهمی زندگی همین لحظه های کوتاه و قشنگه!
نه تموم بشن ، نه #تکراری؛
همونجور #قشنگ و #تازه و پر از حسِ خوب بمونن.
مثل وقتایی که خیلی زود از #خواب پا میشی و هر چی پهلو به پهلو میکنی دیگه خواب به چشمت نمیاد.
یهو پا میشی میری بیرون ، توی حیاط ، روی ایوون و چشمت میخوره به اولین #جرقه های #خورشید #آسمون رو می بینی با رنگای زرد و نارنجی و قرمز مخلوطِ تو هم .
بدون اینکه بفهمی چرا ؟ به خودت میای میبینی همونجور خیره وایسادی و منتظری قرص کامل خورشیدو ببینی؛
چند لحظه بعد ، وقتی نور قرمز تیزش به #چشمت میخوره؛
یه #لبخند قشنگ میشینه رو لبت؛ یه برق خاصی تو چشات میدرخشه؛و یه #شادی کوچولو و گذری ته دلت حس میکنی؛
به خودت که میای تازه می فهمی زندگی همین لحظه های کوتاه و قشنگه!
۱۶.۴k
۲۶ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.