چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت 11
ویو یونا
رفتیم داخل بیمارستان که یهو ملیسا رو دیدم که دلشو گرفته و کلی خون روی زمین ریخته
اون..
اون چاقو خورده بود
شروع کردم به جیغ زدن و اسمشو فریاد زدم
+ملیسااااااااا نههههههه یکی کمک کنهههه دکترررر پرستاررررررر کمکککککک
پرستار اومد و ملیسا رو بردن داخل یه اتاق
ویو کوک
وقتی داشتیم میرفتیم توی بیمارستان من گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
♡الو سلام جونگکوک چطوری؟؟
_سلام خوبم تو خوبی؟؟
♡آره خوبم کجاهایی خبری ازت نیست؟؟
_راستش اون روز به یونا اعتراف کردم بعد مریض شدمو حالم بد شد یونا منو برد دکتر که...
صدای جیغ یونا اومد
♡چیشده؟؟
_ببین من بعدا بهت زنگ میزنم خدافظ
♡خدافظ
دوییدم داخل بیمارستان یونا رو دیدم نشسته رو زمین و داره گریه می کنه
_چیشده؟؟
+ملیسا... ملیسااا
_ملیسا کیه؟؟
+دختر خالمه
_چش شده؟؟
+اومدم داخل هق دیدم دستشو گرفته روی دلش هـق ازش کلی خون رفته مثل اینکه هق چاقو خورده الان داخل یکی از اتاقاس هــق😭
_ای وای کی بهش چاقو زده؟؟
+نمیدونـــم هــــق😭😭چیکار کنم اون مامانش و باباش مرده بودن با ما زندگی می کرد الان منبه مامانم چی بگم؟؟ 😭
_میشه ببینمش ازش عکس داری؟؟
+آره بیا
ویو یونا
گوشیم رو برداشتم و عکسمون که دوتایی گرفته بودیم رو نشون کوک دادم
ویو کوک
با دیدن عکس جا خوردم
اون...
اون دختر....
اون دختر اکس من بود (برای کسانی که نمیدانند اکس چیست باید بگویم که اکس یعنی دوس دختر یا دوس پسر قبلی هرفرد😁)
+چیزی شده جونگکوک
_ راستش این اکسمه
+چیییی؟؟
_ملیسا اکسمه
+واقعا؟؟
_اوهوم
+الان فهمیدم چرا وقتی ملیسا ازم پرسید جونگکوک کجاست با حرص گفت.. حالا چرا جدا شدین؟؟
_اون به من خیانت کرد منم ولش کردم بعد اومد هی گفت ببخشید برگرد دلم برات تنگ شده منم گفتم نه عمرا بعدش جدا شدیم منم دیگه ازش متنفرم
+آها... حالا این بمیره خدایی نکرده من چیکار کنم هــــــــق؟؟ 😭
_آروم باش عزیزم
یهو دکتر از اتاق اومد بیرون
ویو یونا
دوییدم سمت دکتر و ازش پرسیدم
+چیشد حالش خوبه؟؟
&من واقعا معذرت میخوام ولی ایشون رو از دست دادیم....
+چیییییییی؟؟


بچه ها ببخشید که دیر شد من مسافرت بودم بعد اینترنت نداشتم اگرم میداشتم اصلا آنتن نبود😫😕😔معذرت 🥺🙏
فعلا خداحافظ تا پارت بعد👋👋