روزي زني عقربي را ديد درون آب
روزي زني عقربي را ديد درون آب
دست و پا مـيزند ...!
تصميم گرفت عقرب رانجات دهد؛
اما عقرب انگشت او را نـيش زد ؛
زن باز هم سعي كرد تا عقرب را از آب
بيرون بكشد، اما عقرب بار ديگر او را نـيش زد. رهگذري او را ديد و پرسيد :
براي چه اصرار داري عقربي را كه مدام تو را نـيش ميزند نجات دهي؟
زن پاسخ داد :
اين طبيعت عقرب است كه نيش بزند ولي طبيعت من *عـــشق ورزيدن* است؛
تقديم به كساني كه نيش عقربها را خوردند
و باز هم *عـــشق* ورزيدند.
دست و پا مـيزند ...!
تصميم گرفت عقرب رانجات دهد؛
اما عقرب انگشت او را نـيش زد ؛
زن باز هم سعي كرد تا عقرب را از آب
بيرون بكشد، اما عقرب بار ديگر او را نـيش زد. رهگذري او را ديد و پرسيد :
براي چه اصرار داري عقربي را كه مدام تو را نـيش ميزند نجات دهي؟
زن پاسخ داد :
اين طبيعت عقرب است كه نيش بزند ولي طبيعت من *عـــشق ورزيدن* است؛
تقديم به كساني كه نيش عقربها را خوردند
و باز هم *عـــشق* ورزيدند.
۲.۳k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.