میز اتاقت باشم،عشق جانم
میز اتاقت باشم،عشق جانم
دستانت را بگذاری روی سرم،برگ کاغذی را از گوشه ی سینه ام برداری
شروع کنی به نوشتن
که چقدر دلت تنگ شده است برای دلبرکت... استکان چایت باشم،تصدقت گردم
مرا آرام بلند کنی
باهم توی اتاق قدم بزنیم و بوسه بوسه تا خاطرات
مرا مزه کنی... پاکت سیگارت باشم،ارام جانم
جانم را نخ به نخ بکشی بیرون
بسوزم برایت و تمام دردهایت را دود کنم توی هوا... می توانم بارها شئ مفیدی باشم برایت جانکم!
حوله ای که موهای خیست را بغل کرده
تختی نرم که تو را شب ها به آغوش می گیرد
یا آیینه ای
برای انعکاس زیبایی ات... اینبار ولی پنجره ام!!
پیراهنم را کنار بزن،صورتت را نزدیک کن مرحم دردم
نفس نفس
بگو که دوستم داری
و با بخاری که از تنهایی ات،نشست روی سینه ام
دردهایت را یکی یکی بنویس
خودم
قطره قطره
همه
ر
ا
آ
ب
میکنم برایت... "ن ف س ب ک ش،ج ا ن ا ن م"
دستانت را بگذاری روی سرم،برگ کاغذی را از گوشه ی سینه ام برداری
شروع کنی به نوشتن
که چقدر دلت تنگ شده است برای دلبرکت... استکان چایت باشم،تصدقت گردم
مرا آرام بلند کنی
باهم توی اتاق قدم بزنیم و بوسه بوسه تا خاطرات
مرا مزه کنی... پاکت سیگارت باشم،ارام جانم
جانم را نخ به نخ بکشی بیرون
بسوزم برایت و تمام دردهایت را دود کنم توی هوا... می توانم بارها شئ مفیدی باشم برایت جانکم!
حوله ای که موهای خیست را بغل کرده
تختی نرم که تو را شب ها به آغوش می گیرد
یا آیینه ای
برای انعکاس زیبایی ات... اینبار ولی پنجره ام!!
پیراهنم را کنار بزن،صورتت را نزدیک کن مرحم دردم
نفس نفس
بگو که دوستم داری
و با بخاری که از تنهایی ات،نشست روی سینه ام
دردهایت را یکی یکی بنویس
خودم
قطره قطره
همه
ر
ا
آ
ب
میکنم برایت... "ن ف س ب ک ش،ج ا ن ا ن م"
۹.۵k
۲۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.