و تو

و تــو ..
آن شعر محالی ڪه هنـوز
با دو صد دلهره
در حسرت آغاز تـــوأم
چشم بگشاے و مـرا باز صدا ڪن،
" ای عشق "
دیدگاه ها (۱)

بهانه که می گیرد یعنی دل تنگ استقهر که می کند یعنی بی تاب اس...

کم هزینه ترین لذت‌های زندگى:• گاهی به تماشای طلوع و غروب آفت...

.از دور تو را دوست دارمبی هیچ عطرےآغوشیلمسییا حتی بوسه‌اےتنه...

بوسه ڪردم بر لب مستت دلم دیوانہ شداز غم چشماڹ مستت خانہ‌ام و...

آدما رو خسته و پشیمون نکنید....ازخوب ها

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۲۵تهیونگ جدی مانند چشم به مردم دوخت...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط