پارت دو زندگیم
پارت دو زندگیم
_خب...چند سالته؟
سپنتا_۱۹
_اوهه خب منم ۱۳ سالمه...خیل خب من برم یکاری دارم.
(بعد از ماجرای سورنا)
داداشم(مجازیا)_خب شیلا الان میخوای چیکار کنی؟ بچه هات بابا میخوان...
_هه...خب من یکی دوتا دوسته پسر دارم ببینم کدومشون مناسبمه.
(قضاوتم نکن!اون موقع احمق بودم!)
*رفتن پیش سپنتا*
_سلام سپنتا
_سلام شیلا
_سپنتا یه موضوعی هست که...هب چطوری بهت بگم..
سپنتا_بگو شیلا
_خب من ...از سورنا حدا شدم خودتم میدونی خیلی اذیتم کرد...
سپنتا_اره
_خب توله گرگام یتیم شدن بابا میخوان...ازت میخوام که...هووف سپنتا..بابای بچه هام و رل من میشی؟
سپنتا_چ..چی..خب من نمیتونم ولی....ولی نمیشه تنهات بزارم...ب..باشه قبول
_ممنونم عشقم:)
*پیش داداشم*
_ارمین بلاخرهههه یکیو پیدا کردم.
ارمین_خب اسمش چیه؟
_سپنتا...
ارمین_چن سالشه؟
۱۹.._
_ارمین_ مندربارش تحقیق کردم پسر خوبیع
_توو کی فهمیدی اصن رفتمتو رابطه؟؟؟
ارمبن_داداشتم باید حواسم بهت باشه خب.
_خب میشناسیش مگه؟
ادامه پارت بعد
_خب...چند سالته؟
سپنتا_۱۹
_اوهه خب منم ۱۳ سالمه...خیل خب من برم یکاری دارم.
(بعد از ماجرای سورنا)
داداشم(مجازیا)_خب شیلا الان میخوای چیکار کنی؟ بچه هات بابا میخوان...
_هه...خب من یکی دوتا دوسته پسر دارم ببینم کدومشون مناسبمه.
(قضاوتم نکن!اون موقع احمق بودم!)
*رفتن پیش سپنتا*
_سلام سپنتا
_سلام شیلا
_سپنتا یه موضوعی هست که...هب چطوری بهت بگم..
سپنتا_بگو شیلا
_خب من ...از سورنا حدا شدم خودتم میدونی خیلی اذیتم کرد...
سپنتا_اره
_خب توله گرگام یتیم شدن بابا میخوان...ازت میخوام که...هووف سپنتا..بابای بچه هام و رل من میشی؟
سپنتا_چ..چی..خب من نمیتونم ولی....ولی نمیشه تنهات بزارم...ب..باشه قبول
_ممنونم عشقم:)
*پیش داداشم*
_ارمین بلاخرهههه یکیو پیدا کردم.
ارمین_خب اسمش چیه؟
_سپنتا...
ارمین_چن سالشه؟
۱۹.._
_ارمین_ مندربارش تحقیق کردم پسر خوبیع
_توو کی فهمیدی اصن رفتمتو رابطه؟؟؟
ارمبن_داداشتم باید حواسم بهت باشه خب.
_خب میشناسیش مگه؟
ادامه پارت بعد
۴۵۹
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.