پاییز که به ایستگاه آذر میرسد

پاییز که به ایستگاه آذر می‌رسد
همه چشم انتظار یلدا می‌نشینند
به امید دیدار فرزند
به شوق دانه‌های انار
به یاد خاطره بازی ایام جوانی
چشم انتظار فال حافظ

اما من
منتظر یلدا نمی‌مانم
هر شب چله می‌بندم
هر شب فالم را می‌گیرم
تا حافظ آمدنت را مژده ندهد
بی‌خیال نمی‌شوم

خیره به کنج اتاق می‌مانم
خیره به صندلی
که‌ هنوز تیر می‌کشد از فراقت
هر شب بی تو
چله‌ای‌ست سرد
عجیب سوز دارد.. #احد_سیفی
دیدگاه ها (۸)

أزهار قلبیومن یسقی أزهارُ قلبی فی غیابکْومن یروی شوقی وحنینی...

مع سکـون اللیل تنساب مشاعریإلیکـ بأعذب الحروففأکتب فی عشقک م...

و اینجا اخرین پیمانه ی پاییزمی نوازد که دلتنگی کردن بس استمی...

حضرت حافظ اگر تورا دیده بودامروزدستِ کم "هفت"دیوان حافظ داشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط