من با تو هستم با تو که در ذکر لبهای منی

من با تو هستم، با تو که، در ذکر لبهای منی
شاید فراموشت شدم ، در قلب تنهای منی
در خانه می گردم پی ، یک خاطره از جنس تو
همدردی‌ات را فاش کن، کز جنس غمهای منی
از تو گذشتن سادگیست، از بی تو بودن‌ها نگو
هر روز و شب درخاطر و چون سایه هم پای منی
دارم تمنا از تو که ، درخواب هم مهمان شوی
حالا که در بیداری‌ام ، تصویر رؤیای منی
قید تمام عمر را ، با آرزویت می‌زنم
چون آرزوی دیشب و امروز و فردای منی
خود گفته‌ای کاین آرزو، آنقدر هم دور از تو نیست
من تکیه کردم بر همین ، تو سهم دنیای منی.
دیدگاه ها (۱۱)

به داشته ها ، موقعیت ها و آدم هایِ خوبِ زندگی ام فکر می کنم ...

خوش نِشستی بر دلمکاشانه می‌خواهی چِکار؟

تونباشینفسم بند ودلم تنگوجهانم سرد است

هر چہ باشےخوب و بدبسیار مےخواهم تو را

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط