به وقت غزل

به وقت غزل
در موهایش
رهی قلم میزد و
در چشمانش فروغ میخندید
بی گمان
اهل شعر بود #امیرعلی_قربانی
دیدگاه ها (۶)

بدین زبان صفت حسن یار نتوان کردبه طعمهٔ پشه عنقا شکار نتوان ...

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺍﻡ ، ﺍﺯﺻﺎﻓﯽ ﺭﺩﻡ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺟﺰ ...

یکی باید باشداز جنس #توپُر از آرام ، پُر از عشق ، پُر از سکو...

دوستت دارمبہ حدے ڪہ اگر باشیبراےِ تمـامِ لحظہ‌هایتفرشی از عش...

‍میوه لبهای تودر زیر باران چیدنی استچشم تو کهنه شرابی تا ابد...

به نظرم آبان دختری‌ستبا موهای گیس شده؛ڪه روی آن را با گلِ سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط