پارت⁵
پارت⁵
هینا دست سوهو دید بهش لبخند زد
سوهو بهش لبخند زد ( انتظار چیو
داشتی برادر) سوهو رو با لگد زد .
سوهو بیهوش شد. هی نا سوهو رو کول
کرد و برد اتاق کای . کای وقتی سوهو رو
دید چشاش برق زد
هی نا: تا حالا ندیدم بخاطر بچه ی
پست شیطان چشاتون برق بزنه
کای : به تو ربطی نداره چرا دست به
صورت خوشگلش زدی مگه من گفتم
خدم میخواستم حسابشو برسم
هی نا : یاد تون نیستش شیطونا چه
کارایی با کردن . هیون بین بخاطر
جاسوسی اونو اینجا فرستاده شما
نمیدونید اون یه شیطانه. نگاه به این
قیافهی کیوتو مظولمش نکنید اون یه
شیطونه .
کای: به توچه کار به جایی نرسیده که تو
به من دستور بدی.
هی نا: آخهه
کای: بتچ خو . حالا بگو فامیلای دورم کجان.
هی نا: همون پنج نفری که مونده رو
اسیر کردن. این پسر گروگان ماست تا
پنج نفرو پس بدن. و شایدم وقتی پس گرفتیمشون پسش ندیم.
کای: خوبههه .
ناشناس:
مینگ یو فال گوش وایستاده بود و
همهی حرفای کای رو شنیده بود رفت و
به یونگ سو همه ی حرفای کای رو گفت.
یونگ سو به هیون بین گفت و هیون
بین یه لشکر بزرگ جمع کرد.
ناشناس : نایون رفت پیش هیون بین
سرباز: سرورم بانو نایون اومده.( عه چندش عیشش)
هیون بین:بزارید بیان
نایون : لطفا به سوهو کمک کن
هیون بین : نگران نباش
نایون: آخه چطوری میتونم نگران بچم نباشم
هیون بین: گفتم نگران نباش.
نایون: سعی خودمو میکنم.
هیون بین: خوبه نگران نباشیا
نایون: باشه
کای: هی نا ینفر و بفرست تا به پادشاه
شیطان بگه اگه کسایی که زندانی کرده
رو آزاد نکنه پسرش میمیره.
هی نا: باشه. عین کسی که به هیون بین اینو میگه.
ناشناس : سوهو بعد چهار ساعت بیدار
میشه و دور ورو شو نگاه میکنه جلو در
میره تا فرار کنه در باز میشه.
کای: بهبه شاهزاده بیدار شد .
ناشناس: سوهو میخوره به دیوار کای
سرشو نزدیک میکنه( جنبه دارید بخونید
ندارید دیه به خدتون مربوطه گزارش
نکنید سخته نوشتنش)
کای: حتما ترسیدی نه ؟
سوهو : نننه ( با لکنت)
کای :از صدات معلومه.
سوهو: نترسیدم نترسیدم خب عَه
کای: خب بگو اسمت چیه؟
سوهو: خُب به تو چه
کای: میخوای زنده بمونی؟
سوهو: خُب بازم به تو چه
کای : میگم چرا به شیطون چرا میگن شیطون
سوهو: بازم به تو چه
کای: میگم اسمت چیه؟؟؟؟؟؟
سوهو: بگم؟
کای: بگو دیهههه
سوهو :بگمم؟؟
کای: میگی یا نهه
سوهو: میگم نه نه نه
کای: چقد لجبازی نخواستم
سوهو: بهتر
کای : میگی؟؟
سوهو: اسمم
کای: اسمت
سوهو: سوهو هستششش
ولی کاش بیشتر حرس ت میدادم
کای: حالا باشه تو الان گروگان منی اگه کاری کنی تورو میکشم
سوهو: اوح اوح چه حرفا
پارت بعدیو حصله ندارم فردا میزارممم
هینا دست سوهو دید بهش لبخند زد
سوهو بهش لبخند زد ( انتظار چیو
داشتی برادر) سوهو رو با لگد زد .
سوهو بیهوش شد. هی نا سوهو رو کول
کرد و برد اتاق کای . کای وقتی سوهو رو
دید چشاش برق زد
هی نا: تا حالا ندیدم بخاطر بچه ی
پست شیطان چشاتون برق بزنه
کای : به تو ربطی نداره چرا دست به
صورت خوشگلش زدی مگه من گفتم
خدم میخواستم حسابشو برسم
هی نا : یاد تون نیستش شیطونا چه
کارایی با کردن . هیون بین بخاطر
جاسوسی اونو اینجا فرستاده شما
نمیدونید اون یه شیطانه. نگاه به این
قیافهی کیوتو مظولمش نکنید اون یه
شیطونه .
کای: به توچه کار به جایی نرسیده که تو
به من دستور بدی.
هی نا: آخهه
کای: بتچ خو . حالا بگو فامیلای دورم کجان.
هی نا: همون پنج نفری که مونده رو
اسیر کردن. این پسر گروگان ماست تا
پنج نفرو پس بدن. و شایدم وقتی پس گرفتیمشون پسش ندیم.
کای: خوبههه .
ناشناس:
مینگ یو فال گوش وایستاده بود و
همهی حرفای کای رو شنیده بود رفت و
به یونگ سو همه ی حرفای کای رو گفت.
یونگ سو به هیون بین گفت و هیون
بین یه لشکر بزرگ جمع کرد.
ناشناس : نایون رفت پیش هیون بین
سرباز: سرورم بانو نایون اومده.( عه چندش عیشش)
هیون بین:بزارید بیان
نایون : لطفا به سوهو کمک کن
هیون بین : نگران نباش
نایون: آخه چطوری میتونم نگران بچم نباشم
هیون بین: گفتم نگران نباش.
نایون: سعی خودمو میکنم.
هیون بین: خوبه نگران نباشیا
نایون: باشه
کای: هی نا ینفر و بفرست تا به پادشاه
شیطان بگه اگه کسایی که زندانی کرده
رو آزاد نکنه پسرش میمیره.
هی نا: باشه. عین کسی که به هیون بین اینو میگه.
ناشناس : سوهو بعد چهار ساعت بیدار
میشه و دور ورو شو نگاه میکنه جلو در
میره تا فرار کنه در باز میشه.
کای: بهبه شاهزاده بیدار شد .
ناشناس: سوهو میخوره به دیوار کای
سرشو نزدیک میکنه( جنبه دارید بخونید
ندارید دیه به خدتون مربوطه گزارش
نکنید سخته نوشتنش)
کای: حتما ترسیدی نه ؟
سوهو : نننه ( با لکنت)
کای :از صدات معلومه.
سوهو: نترسیدم نترسیدم خب عَه
کای: خب بگو اسمت چیه؟
سوهو: خُب به تو چه
کای: میخوای زنده بمونی؟
سوهو: خُب بازم به تو چه
کای : میگم چرا به شیطون چرا میگن شیطون
سوهو: بازم به تو چه
کای: میگم اسمت چیه؟؟؟؟؟؟
سوهو: بگم؟
کای: بگو دیهههه
سوهو :بگمم؟؟
کای: میگی یا نهه
سوهو: میگم نه نه نه
کای: چقد لجبازی نخواستم
سوهو: بهتر
کای : میگی؟؟
سوهو: اسمم
کای: اسمت
سوهو: سوهو هستششش
ولی کاش بیشتر حرس ت میدادم
کای: حالا باشه تو الان گروگان منی اگه کاری کنی تورو میکشم
سوهو: اوح اوح چه حرفا
پارت بعدیو حصله ندارم فردا میزارممم
۲.۳k
۱۸ دی ۱۴۰۲