هووووو ببینید کی اومده🙂💔
هووووو ببینید کی اومده🙂💔
از اونجایی که هیترا زیاد شدن نمیتونم اونجوری که می خوام بنویسم فیک و🥲
و رفت در اتاق و قفل کرد.
فیک:تلخ و شیرین
پارت:اخر😓💔
ویو ا.ت
خیلی ترسیده بودم ۴یافش خیلی شیطانی شده بود و خیلی اصبانی بود میدونستم چیز خوبی در انتظارم نیست ولی برو خودم نیاوردم
ویو ادمین
جیمین اروم اروم رفت سمت ا.ن و با صدای هات و خش داری گفت(حالا از دستورات من سرپیچی میکنی و لباس باز میپوشی بیب😈😏
(مثلا فک کنید مث این تو فیما هست میرع بیرون اتاق الان اونجوری شده🤣💔)
صدای ناله های ا.ت کل عمارت و پر کرده بود......
صبح
(گشادیم میشه بنویسم اخه می خوام فیک جدید بنویسم زود تمومش کنم)
ویو ا.ت
با درد شدیدی از خواب بیدار شدم دیدم جیمین با اون لبای پفکیش خیلی خوشکل خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم و با دردی که داشتم رفتم صبحونه درست کردم و چند مین بعد دیدم جیمین داره میاد اومد نشست سر میز صبحونه و داشتیم میخوردیم که یهو حالم بد شد و رفتم تو دستشویی جیمین اومد و حالم و پرسید گفتم خوبم ولی دوباره حالم بد شد
جیمن_
ا.ت+
_بیبی نظرت چیه که یه بیبی چک بگیریم
+منظورت چیه(با ترس و استرس
_دیشیب....(ا.ت پرید تو حرفش
+باشه باشه دیگه نمی خواد ادامش و بگی باو برو بگیر
_اجوما
&بله قربان
_یه چند تا بیبی چک بگیر بیار
&یعنی...(با ذوق و شادی
+اره اجوما حالا میری؟!
&چرا که نه خانم الان میرم
ویو ادمین
ا۰وما چند تا بیبی چک گرفت و داد به ا.ت و هر چند بار مثبت در اومد و بعد چند ماه جنیست بچه مشخص شد معلوم شد دختره و الان جویی((خوشکلا نریزین سرم خو اسم دیگه به ذهنم نرسید))۶ سالش هست و ا.ت و جیمین با هم خیلی خوب شدن و جیمین دیگه ا.ت رو شکنجه نمی داد بلکه عاشقانه دوستش داشت
جویی با سوگمد شده بودن بهترین دوستای هم درست مثل ا.ت و ماریا💔🙂پایان
(میدونم بد شده ولی خب ازتون نظر می خوام و ممنون میشم لایک کنید 🙂 پارتای قبل داخل کالکشن هست دلم و نشکونید🙂💔))
۲۰ لایک کنید تا فیک جدیدم و بزارم🙂💔
از اونجایی که هیترا زیاد شدن نمیتونم اونجوری که می خوام بنویسم فیک و🥲
و رفت در اتاق و قفل کرد.
فیک:تلخ و شیرین
پارت:اخر😓💔
ویو ا.ت
خیلی ترسیده بودم ۴یافش خیلی شیطانی شده بود و خیلی اصبانی بود میدونستم چیز خوبی در انتظارم نیست ولی برو خودم نیاوردم
ویو ادمین
جیمین اروم اروم رفت سمت ا.ن و با صدای هات و خش داری گفت(حالا از دستورات من سرپیچی میکنی و لباس باز میپوشی بیب😈😏
(مثلا فک کنید مث این تو فیما هست میرع بیرون اتاق الان اونجوری شده🤣💔)
صدای ناله های ا.ت کل عمارت و پر کرده بود......
صبح
(گشادیم میشه بنویسم اخه می خوام فیک جدید بنویسم زود تمومش کنم)
ویو ا.ت
با درد شدیدی از خواب بیدار شدم دیدم جیمین با اون لبای پفکیش خیلی خوشکل خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم و با دردی که داشتم رفتم صبحونه درست کردم و چند مین بعد دیدم جیمین داره میاد اومد نشست سر میز صبحونه و داشتیم میخوردیم که یهو حالم بد شد و رفتم تو دستشویی جیمین اومد و حالم و پرسید گفتم خوبم ولی دوباره حالم بد شد
جیمن_
ا.ت+
_بیبی نظرت چیه که یه بیبی چک بگیریم
+منظورت چیه(با ترس و استرس
_دیشیب....(ا.ت پرید تو حرفش
+باشه باشه دیگه نمی خواد ادامش و بگی باو برو بگیر
_اجوما
&بله قربان
_یه چند تا بیبی چک بگیر بیار
&یعنی...(با ذوق و شادی
+اره اجوما حالا میری؟!
&چرا که نه خانم الان میرم
ویو ادمین
ا۰وما چند تا بیبی چک گرفت و داد به ا.ت و هر چند بار مثبت در اومد و بعد چند ماه جنیست بچه مشخص شد معلوم شد دختره و الان جویی((خوشکلا نریزین سرم خو اسم دیگه به ذهنم نرسید))۶ سالش هست و ا.ت و جیمین با هم خیلی خوب شدن و جیمین دیگه ا.ت رو شکنجه نمی داد بلکه عاشقانه دوستش داشت
جویی با سوگمد شده بودن بهترین دوستای هم درست مثل ا.ت و ماریا💔🙂پایان
(میدونم بد شده ولی خب ازتون نظر می خوام و ممنون میشم لایک کنید 🙂 پارتای قبل داخل کالکشن هست دلم و نشکونید🙂💔))
۲۰ لایک کنید تا فیک جدیدم و بزارم🙂💔
۶۹.۳k
۲۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.