مثل کوهیم و ازاین فاصلههامان چه غم است

مثل کوهیم و ازاین فاصله‌هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است

ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است

مثل یک تابلوی نیمه‌ی نفرین شده‌ای
دست هر کس که به سوی تو بیاید قلم است

عشق را پس زدی ای دوست ولی پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است

می‌روی، دور نرو، قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است

قبل رفتن بنشین خاطره‌ای زنده کنیم
بنشین چای بریزم، بنشین تازه دم است
دیدگاه ها (۰)

خوابم میااااد...چرا اینوقت صبح تابستون باید از خواب پاشم ؟!

بی مقدمه مرا "عشقم" صدا کنگاهی هم آدم دلش ضعف می رودبرای یک ...

درست‌ وقتی‌ خسته‌ای‌ و‌کم‌آوردی‌جایی‌ که‌ دیگه‌ نه‌ چایی‌ و‌...

#تو_فقط

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط