مست از لب تو ، شب ره میخانه گرفتم
مست از لب تو ، شب ره میخانه گرفتم
صد ها غزل از این دل دیوانه گرفتم
جام لب تو ، در نظرم چون شکر افتاد
شیرین شکری بود ، ولی مختصر افتاد
از ساقی چشمت ، دو سه پیمانه گرفتم
دیوانه شدم در نگهت ، خانه گرفتم
نا گه ، به دیوان غزل یک نظر افتاد
اقبال چنین بود ، که مرغ سحر افتاد
از خال لبت ، نغمه زنان دانه گرفتم
سر مست و غزلخوان شدم و ، لانه گرفتم
از ساغر هستی ، سحرم یک خبر افتاد
آن ناله و هو هوی شبانه ، اثر افتاد
چون عشق عیان شد ، می جانانه گرفتم
از جام سبو ، دلبر دردانه گرفتم 🌺 🌺
صد ها غزل از این دل دیوانه گرفتم
جام لب تو ، در نظرم چون شکر افتاد
شیرین شکری بود ، ولی مختصر افتاد
از ساقی چشمت ، دو سه پیمانه گرفتم
دیوانه شدم در نگهت ، خانه گرفتم
نا گه ، به دیوان غزل یک نظر افتاد
اقبال چنین بود ، که مرغ سحر افتاد
از خال لبت ، نغمه زنان دانه گرفتم
سر مست و غزلخوان شدم و ، لانه گرفتم
از ساغر هستی ، سحرم یک خبر افتاد
آن ناله و هو هوی شبانه ، اثر افتاد
چون عشق عیان شد ، می جانانه گرفتم
از جام سبو ، دلبر دردانه گرفتم 🌺 🌺
۳.۶k
۱۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.