زن زیبایی نیستم

زن زیبایی نیستم
موهایی دار م سیاه که فقط تا زیر گردنم می آید
و نه شب را بہ یادت می آورد
نه ابریشـم
نه سکوتِ شاعرانه
نه حتی خیال یڬ خوابِ آرام
پوﺳتِ گندمی دارم
کہ نه به گندم می ماند
نه کویر
و چشم هایی
که گاهی ﺳیاه میزند
گاهی قهوه ای
و گاه که به یاد مادرم می افتم عسلی می شوند و کمی خیس
دﺳت‌هایم .... دست هایم
دﺳت هایم مهربانند و هر از گاهی
برایِ تو به یادِ تو به عشـقِ توشعر می نویسند
مرا همینطور ساده دوست داشتـه باش
با موهایی که نوازش می خواهند
و دست‌هايی که نوازشت می کنند
و چشم‌هایی که
بہ شرقی صورتِ من می آیند





#نیکی‌_فیروزکوهی
#پست_جدید #تکست_خاص
دیدگاه ها (۴)

امّا بهـــارِ من تویی من ننگرم در دیگری ...#مولا...

چقدرقربانیِ توایم ای انتظار...#محمود_درويش ...

ای دل اگر دم زنی از سر عشقجای تو جز آتش و جز دار نیست#عطار ...

بهار می‌آید دنیا عوض می‌شوداما آمدن بهار مهم نیست، مهم شکفتن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط