معرفی کتاب
~ خانهای با عطر ریحان 🌱
← روایتی داستانی از خاطرات
شهید روحانی مدافعحرم
محمدهادی ذوالفقاری ✨
" انتحاری خودش را به یک ساختمان رساند. خودم را داخل ساختمان انداختم. بعد از مدتی گلولههایم تمام شد. بیسروصدا از ساختمان خارج شدم تا خشاب اسلحهام را پُرکنم. بعد از مدت کوتاهی به سمت ساختمان دویدم اما قبل از داخل شدن، صدای مهیب انفجار گوشهایم را پُر کرد و باعث شد بیاختیار به گوشهای پرتاب شوم. به خودم آمدم. چشمهایم هنوز خوب نمیدید. توی ساختمان رفتم. دیوارهای داخلی تا نیمه خراب شده بود. با دیدن خونهای پاشیده شده روی در و دیوار و بدنهای پاره پاره شده چند نفر از رزمندههای عراقی، آه از نهادم بلند شد . . ! "
#معرفی_کتاب
#کتاب
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_ذوالفقاری
#مرگ_بر_اسرائیل
#ایران
← روایتی داستانی از خاطرات
شهید روحانی مدافعحرم
محمدهادی ذوالفقاری ✨
" انتحاری خودش را به یک ساختمان رساند. خودم را داخل ساختمان انداختم. بعد از مدتی گلولههایم تمام شد. بیسروصدا از ساختمان خارج شدم تا خشاب اسلحهام را پُرکنم. بعد از مدت کوتاهی به سمت ساختمان دویدم اما قبل از داخل شدن، صدای مهیب انفجار گوشهایم را پُر کرد و باعث شد بیاختیار به گوشهای پرتاب شوم. به خودم آمدم. چشمهایم هنوز خوب نمیدید. توی ساختمان رفتم. دیوارهای داخلی تا نیمه خراب شده بود. با دیدن خونهای پاشیده شده روی در و دیوار و بدنهای پاره پاره شده چند نفر از رزمندههای عراقی، آه از نهادم بلند شد . . ! "
#معرفی_کتاب
#کتاب
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_ذوالفقاری
#مرگ_بر_اسرائیل
#ایران
- ۷۷۸
- ۲۵ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط