Hyunlix

ویو نویسنده

هیونجین داخل تراص داشت سیگار میکشید و نگاه به آسمون که سیاه تر از همیشه بود نگاه میکرد که یهو عشقش یعنی فیلیکس درو باز کرد و وارد تراص شد هیونجین نگاهی به عشقش کرد و نگاهشو برداشت ازش فیلیکس نزدیک هیونجین شد و سیگار رو از میان لباش برداشت و گفت: هوانگ... مگه نگفتم دیگه سیگار نکش هان؟

هیونجین به سگاری که فیلیکس داشت مینداختش نگاهی کرد و گفت: عادت کردم چیکار کنم بهم آرامش میده بیبی

فیلیکس دستاشو دور گردن هیونجین کرد و گفت: مگه من بهت آرامش نمیدم هوم؟

هیونجین که به لبای فیلیکس داشت نگاه میکرد گفت: آخه تو داری از آرامشم محرومم میکنی بیب( منظورش لبای فیلیکسه)

فیلیکس خودشو نزدیک هیونجین کرد گفت: حقته باید ببینم سگارو ترک کردی یا نه هوم؟!؟!

هیونجین فحشی زیر لب داد گفت: ترک میکنم اما شرط داره بیب

فیلیکس خمار داشت به چشمای فیلیکس نگاه میکرد گفت: چه شرطی ~ددی~؟

هیونجین گفت: باید بهم آرامش بدی



فیلیکس نزدیک هیونجین شد و لباشو روی لبای هیونجین گذاشت........



۱۲دقیقه بعد

فیلیکس: وای هوانگ بسه مردم بیا بریم داخل


هیونجین برای فیلیکس استایل بغل گرفت و راهی اتاق شدن و فیلیکس مقاومت میکرد

_پایان_


بچه ها ما سی و خورده ای فالو ور داریم اما تعداد لایک ها فقط ۱۰ یا پایین تره چرا؟؟

کامنتم خیلی کم میزارید خواهشن فعالیت کنید
دیدگاه ها (۱)

👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

کیوتا رو

Hyunlix Ship

بچمو فالو کنیدددد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط