یک شب رها از هر چه که بود

🌱🍒یک شب رها از هر چه که بود
تو را در آسمان دیدم و ماهی که کامل بود
و از آن شب رنجی بر قلبم آمد و ُ
عشقی که جانسوز بود
دیگر به نام تو سرودم شعر باران را
که هر قافیه اش بی تو
به سمت درد مایل بود
چه کنم که بی تو
دلم غمکده شعر  ست و ُ
صدایم آوای حُزن و  اندوه باران بود...🌱🍒


#باران_مقدم
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱‌‌‌قربانِ نڪَاهِ دلنوازت شب خوشبنواز سڪوت را به سازت شب خو...

🌱🍒تو همان پنجره ی بـازِ به رویــای منییــا که آیینه ای از قـ...

🍒🌱همیشه خواب ــــــهااز ارتفاع ساده لوحی خودپرت می شوند و می...

🌱🍒حالم خوب استهنوز خواب می‌بینم ابری می‌آید و مرا تا سرآغازِ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط