مجری اومد سره صحنه و به همه خوشامد گفتو یکی یکی خواننده ه
مجری اومد سره صحنه و به همه خوشامد گفتو یکی یکی خواننده ها میومدن سر صحنه و اجرا میکردن
حسابی خسته بودم انقدر چرتو پرت میخوندن که خسته شده بودم
نوبته بی تی اس شد
از اون بالا مستر کوکمون اومد یاده صحنه ی یوفوریا میوفتادم
اون کارت تو دستش چی بود؟
نگاهم به یانگ رفت که با حرق نشسته بودو به یکی نگاه میکرد نگاهشو دنبال کردم چیی؟
تهیونگو الویا؟!(عررر بچه ها خودتون میدونین دیگه😂)
اوخ تهیونگ با دستای خودت خودتو خفه کردی
وقتی صدای بیت باکس اهنگ باتر اومد بیخیال شدم
همه بلند شدنو شروع به خوندنه اهنگ کردن جیمین خیلی جذاب شده بود نمیدونم ولی همش بهش نگاه میکردم(گایز فیلمشو اگه گیر بیارم میزارم)
...
بلاخره نوبته گروه بلگ پینک شد
ا ت: موفق باشین
نمایششون شروع شد دخترا خیلی خوب میدرخشیدن
جک: نوبته شما نشده هنوز؟
با صدایی که اومد یکم ترسیدم
متوجه شدم مردی که اون طرفه میز نشسته این حرفو بهم زد
ا ت: عامم نه من خواننده نیستم
جک: اهان پس یه فنی ولی خب غیرقانونیه که فنارو راه بدن اینجا
ا ت: فن که هستم ولی خب من مترجمه گروه بلک پینکم
جک: اهان منم جک هستم خوشبختم(جک مثلا اینجا چه گوهی میخوره:/)
ا ت: همچینین ولی من تاحالا شمارو ندیدم
جک: خب با این خواننده های معروف خواننده های جدیدو کوچیکی مثله ما خیلی تو چشم نیستن البته با دعوته گرمی شاید یکم معروف شدیم
ا ت: اهان بله موفق باشین
جک: ممنون
سنگینی نگاهه یکی رو روم حس میکردم اما خب توجه نمیکردم
ویو جیمین
چرا انقدر اذیت میشم وقتی میبینم اون مرده با ا ت صحبت میکنه همش چشم به ا. ت بود
دارن چی میگن؟!
اروم از جام پاشدم
کوک: کجا؟!
جیمین: یه کاری با ا ت دارم
کوک: ا.ت؟!*خنده شیطانی
جیمین: مرض(این مرگو مرض تاثیراته نیلوعه:/)
رفتم پیش ا ت
نشستم رو صندلی
جیمین: داری چیکار میکنی؟
ات: دارم اجرا رو نگا میکنم
جیمین: اها
ا ت: خب اقای جیمین
جیمین: هوم؟
ا ت: دیشب تو اتاقه من چیکار داشتی؟
جیمین: من باید برم
ا ت: کجا با این عجله هنور مونده بگو
جیمین: اخه
ا ت: اخه؟
حسابی خسته بودم انقدر چرتو پرت میخوندن که خسته شده بودم
نوبته بی تی اس شد
از اون بالا مستر کوکمون اومد یاده صحنه ی یوفوریا میوفتادم
اون کارت تو دستش چی بود؟
نگاهم به یانگ رفت که با حرق نشسته بودو به یکی نگاه میکرد نگاهشو دنبال کردم چیی؟
تهیونگو الویا؟!(عررر بچه ها خودتون میدونین دیگه😂)
اوخ تهیونگ با دستای خودت خودتو خفه کردی
وقتی صدای بیت باکس اهنگ باتر اومد بیخیال شدم
همه بلند شدنو شروع به خوندنه اهنگ کردن جیمین خیلی جذاب شده بود نمیدونم ولی همش بهش نگاه میکردم(گایز فیلمشو اگه گیر بیارم میزارم)
...
بلاخره نوبته گروه بلگ پینک شد
ا ت: موفق باشین
نمایششون شروع شد دخترا خیلی خوب میدرخشیدن
جک: نوبته شما نشده هنوز؟
با صدایی که اومد یکم ترسیدم
متوجه شدم مردی که اون طرفه میز نشسته این حرفو بهم زد
ا ت: عامم نه من خواننده نیستم
جک: اهان پس یه فنی ولی خب غیرقانونیه که فنارو راه بدن اینجا
ا ت: فن که هستم ولی خب من مترجمه گروه بلک پینکم
جک: اهان منم جک هستم خوشبختم(جک مثلا اینجا چه گوهی میخوره:/)
ا ت: همچینین ولی من تاحالا شمارو ندیدم
جک: خب با این خواننده های معروف خواننده های جدیدو کوچیکی مثله ما خیلی تو چشم نیستن البته با دعوته گرمی شاید یکم معروف شدیم
ا ت: اهان بله موفق باشین
جک: ممنون
سنگینی نگاهه یکی رو روم حس میکردم اما خب توجه نمیکردم
ویو جیمین
چرا انقدر اذیت میشم وقتی میبینم اون مرده با ا ت صحبت میکنه همش چشم به ا. ت بود
دارن چی میگن؟!
اروم از جام پاشدم
کوک: کجا؟!
جیمین: یه کاری با ا ت دارم
کوک: ا.ت؟!*خنده شیطانی
جیمین: مرض(این مرگو مرض تاثیراته نیلوعه:/)
رفتم پیش ا ت
نشستم رو صندلی
جیمین: داری چیکار میکنی؟
ات: دارم اجرا رو نگا میکنم
جیمین: اها
ا ت: خب اقای جیمین
جیمین: هوم؟
ا ت: دیشب تو اتاقه من چیکار داشتی؟
جیمین: من باید برم
ا ت: کجا با این عجله هنور مونده بگو
جیمین: اخه
ا ت: اخه؟
۶.۷k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.