خیلی اتفاقی تاریخ گوشیم بردم به دوسال بعد

خیلی اتفاقی تاریخِ گوشیمُ بردم به دوسالِ بعد...
دوسال بعد ولی تویِ همین روزُ همین ساعت...
به این فکر کردم که دوسالِ دیگه
یه روز و ساعتی مثلِ الان
حالم چجوریه؟
اونی که دلم در به در دنبالشه کجایِ زندگیمِ....
تو خـاطره هام...
تو سطلِ زباله یِ ذهنم
یا وسطِ زندگیم...؟
دو سال از عمرِ من
پایِ رویاش گذشته
یا خــودش....؟
اینی که امـروز حسرتِ نداشتنش آتیش میزنه به خوشی هام
دو سال دیگه اصلا اسمش یادمــه؟
دوسال شاید به نظر خیلــی کم باشه اما
وقتـی هنوز جــوونی و میتونی روزایِ خـوب داشته باشی
یه عُمــره....
وقتی میتونـی با رفقات اون دوسال رو خــوش بگذرونی و کیفِ دنیا رو بکنی میشه یه عُمــر....
نباید روزایِ خــوبِ زندگی
بشه تلفِ آدمـی که جز آرزویِ داشتنش هیـچی ازشون نداریمُ و حتـی عشقمونُ باور نداره....
پس بریز دور آدم هایی رو که فقط یه فضایِ بزرگ از قلبت رو احاطه کـردن و زندگیت از حضورشون خالیه....
شب ها به خـاطرش بالشتت خیسِ و اون گرمِ سرش با خوشی هایِ خـودش....
بریز دور آدم هایی که روزایِ خـوبِ جوونیت رو به اسمِ عشـق میدزدنت ازت...
بریز دور یه طــرفه ها رو....





#بخون
دیدگاه ها (۱)

" دختر بچه ها " را همه دوست دارند !از برقِ چشمانِ معصومِ هیچ...

یک دقیقه کمتریا یک دقیقه بیشتر …دقیقه ها مهم اند!و تو می توا...

#عکس_نوشته

#عکس_نوشته #بخون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط