وقتی فکر میکنه خیانت کردی (از تهیونگ )
وقتی فکر میکنه خیانت کردی (از تهیونگ )
+سلام من ا.ت هستم ۲۲ سالمه ۲ ساله با تهیونگ ازدواج کردم
_سلاممن تهیونگ هستم ۲۶ سالمه همسرم کیم ا.ت هستش
+امروز قرار بود با برادرم برم بیرون تهیونگ میدونست که برادر دارم ولی تا حالا ندیده بودتش چون اون برلی ادامه تحصیلات رفته بود المان
÷سلام من فیلیکس هستم برادر ا.ت من ۳ سال از اون بزرگترم یعنی ۲۵ سالمه
امروز از المان اومدم میخواستم برم ا.ت و ببینم خیلی دلم براش تنگ شده من پدر و مادرم و تو یه تصادف از دست دادم
اماده شدم رفتم کافه تا ا.ت بیاد
+نیم ساعت طول کشید که رسیدم برادم دیدم گریم گرفته بود ف.فیلیکس
÷جانم فدات شم عههه گریه نکن عزیزم
+رفتم سریع بغلش کردم دلم برات هقق تنگ شده بود
÷زندگیم منم دلم برات تنگ شده بود
خوبی ؟
+اره بریم بشینیم ؟
÷باشه عزیزم
_کارام زود تموم شد رفتم کافه یذره قهوه بخورم سر حال شم که ا.ت و دیدم که یه پسر و بغل کرد چجوری تونست بهم خیانت کنه چند دقیقه وایسادم بعد برم
۵مینبعد
+داشتیم حرف میزدیم که تهیونگ اومد
ت.تهیونگ
_ا.تتت چجور تونستی بهمخیانت کنی
+چی میگی تهیونگ اشتباه متوجه شدی
_نخیر گمشو برو تو ماشین من با این مرتیکه کار دارم
+نه من هیج جا نمیرم
_عصبی شدم بهش سیلی زدم که افتاد زمین
÷هیی چجور جراعت کردی خواهرم و بزنی هااااا
فدات شم خوبی بلند شو صورتش قرمز شده بود
دستت بشکنه ای خدا ا.ت قشنگم گریه نکن باشه
_چ.چییی خواهرت
+تهیونگ فیلیکس برادر منه هقق
_وا خدااا ببهشید ا.تمتاسفم خیلیی متاسفم بشکنه دستم میخواستم بغلش کنم که ازم ترسید رفت پشت فیلیکس
ا.ا.ت عزیزم چرا میترسی کاریت ندارم نیخوام بغلت کنم
+کاریم نداری
_نه زندگیم
÷تو ...
_ببخشید واقعا متاسفم من سر ا.ت بس نهایت حساسم وقتی دیدم با یه مرد غریبس خیلی عصبانی شدم
÷ت. به ا.ت اعتماد نداری
+هیی تو رو خدا بس کنید یه اشتباه بوده
÷و.ولی ا.ت تو اسیب دیدی
_داداش من هیچیم نیست نگران نباش
÷بلشه مرقب خودت باش بغل کردم و سرش و بو سیدم
از بغلم اومد بیرون و داشتبا تهیونگ میرفت ا.تت خدافظ
+خدافظ
رسیدیم خونه
_ا.ت من واقعا متاسفم
+عزیزم اشکالی نداره من متاسفم که نگفتم دارم میرم بیرون
_چرا باید ازم اجازه بگیری ؟
+در هر صورت ببخشید
_همچنین
بریم بخوابیم
+اره
و به خوبی و خوشی زندگی کردن
ببخشید اگه بد شد 😭
+سلام من ا.ت هستم ۲۲ سالمه ۲ ساله با تهیونگ ازدواج کردم
_سلاممن تهیونگ هستم ۲۶ سالمه همسرم کیم ا.ت هستش
+امروز قرار بود با برادرم برم بیرون تهیونگ میدونست که برادر دارم ولی تا حالا ندیده بودتش چون اون برلی ادامه تحصیلات رفته بود المان
÷سلام من فیلیکس هستم برادر ا.ت من ۳ سال از اون بزرگترم یعنی ۲۵ سالمه
امروز از المان اومدم میخواستم برم ا.ت و ببینم خیلی دلم براش تنگ شده من پدر و مادرم و تو یه تصادف از دست دادم
اماده شدم رفتم کافه تا ا.ت بیاد
+نیم ساعت طول کشید که رسیدم برادم دیدم گریم گرفته بود ف.فیلیکس
÷جانم فدات شم عههه گریه نکن عزیزم
+رفتم سریع بغلش کردم دلم برات هقق تنگ شده بود
÷زندگیم منم دلم برات تنگ شده بود
خوبی ؟
+اره بریم بشینیم ؟
÷باشه عزیزم
_کارام زود تموم شد رفتم کافه یذره قهوه بخورم سر حال شم که ا.ت و دیدم که یه پسر و بغل کرد چجوری تونست بهم خیانت کنه چند دقیقه وایسادم بعد برم
۵مینبعد
+داشتیم حرف میزدیم که تهیونگ اومد
ت.تهیونگ
_ا.تتت چجور تونستی بهمخیانت کنی
+چی میگی تهیونگ اشتباه متوجه شدی
_نخیر گمشو برو تو ماشین من با این مرتیکه کار دارم
+نه من هیج جا نمیرم
_عصبی شدم بهش سیلی زدم که افتاد زمین
÷هیی چجور جراعت کردی خواهرم و بزنی هااااا
فدات شم خوبی بلند شو صورتش قرمز شده بود
دستت بشکنه ای خدا ا.ت قشنگم گریه نکن باشه
_چ.چییی خواهرت
+تهیونگ فیلیکس برادر منه هقق
_وا خدااا ببهشید ا.تمتاسفم خیلیی متاسفم بشکنه دستم میخواستم بغلش کنم که ازم ترسید رفت پشت فیلیکس
ا.ا.ت عزیزم چرا میترسی کاریت ندارم نیخوام بغلت کنم
+کاریم نداری
_نه زندگیم
÷تو ...
_ببخشید واقعا متاسفم من سر ا.ت بس نهایت حساسم وقتی دیدم با یه مرد غریبس خیلی عصبانی شدم
÷ت. به ا.ت اعتماد نداری
+هیی تو رو خدا بس کنید یه اشتباه بوده
÷و.ولی ا.ت تو اسیب دیدی
_داداش من هیچیم نیست نگران نباش
÷بلشه مرقب خودت باش بغل کردم و سرش و بو سیدم
از بغلم اومد بیرون و داشتبا تهیونگ میرفت ا.تت خدافظ
+خدافظ
رسیدیم خونه
_ا.ت من واقعا متاسفم
+عزیزم اشکالی نداره من متاسفم که نگفتم دارم میرم بیرون
_چرا باید ازم اجازه بگیری ؟
+در هر صورت ببخشید
_همچنین
بریم بخوابیم
+اره
و به خوبی و خوشی زندگی کردن
ببخشید اگه بد شد 😭
۳۹.۴k
۱۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.