♡دلنوشته ای برای برادرم♡

داداش شب و روزم شدی تو
راه میرم نفس میکشم هر کاریی میکنم تو رو میبینم
انگار تو داری نگاهم میکنی .
مینویسم مینویسم بماند که یک ثانیه نتوانم بدون فکر تو نفس بکشم !
قول میدم بهت قول
برم حوزه
منم تو کیفم تا اخر عمرم کتاب هایی رو بزارم که تو گذاشتی
«😄»
-
مادر تو معࢪآج میگفٺ :
_آࢪمان یادٺہ همیشہ مدآحےِ
غࢪبب گیࢪ آوࢪدنٺ ࢪو گوش میڪࢪد؎‌؟!
''دیدے آخࢪش غࢪیب گیࢪ آوࢪدنٺ مآدࢪ...!؟💔
داداش تا حالا انقدر گریه نکرده بودم
هوای منم داشته باش داداش بزرگه!
خیلی دوست دارم داداش سلام منم به آقا برسون
قول میدیم راهتون ادامه بدیم

⇜اَللّٰھُم‌؏َـجَل‌َلَوِلیِّڪ‌َالفَࢪَجِ⇝
دیدگاه ها (۰)

جان شدی و جان میبخشی به من

از دست علمدار نیفتد هرگز

#رهبرانه😍😅

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط