بمان در باغ پاییزی احساسم

بمان در باغِ پاییزی احساسم
تو ای گل پونه‌ی دشتِ امید و آرزوهایم
بمان با من
که تا بیرون کنم از سینه‌ام اندوهِ تلخِ بی‌کسی‌هایم
بخوان با من
سرود عاشقی‌هایم
که تا با یک بغل احساس و شور و بیقراری در پی‌ِ چشمت به رقص آیم
تو ای جامِ شرابی از خیالت
علت و سرچشمه‌ی مستیِ اشعارم
تو ای آواز نامت در سکوت سردِ این پاییز تکرارم
کنارم نیستی و ابر باران میشوم اما
به‌ یاد چشم‌هایت عاشقانه عشق می‌بارم










‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


‌‌‎
‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
دیدگاه ها (۲)

شهرِ بی تویعنی...دنیای بی خدا......!!!!

چقدر دوستت دارم که مانده در دستان تنهایی ام برای تو که هرگز ...

باران که ببارد همه را می شوید...اندوه_تو رادلهره های_من نیز....

پائیز ...دختری ست با موهای نارنجیبافته ...باران که بباردموها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط