چشم خودبستم که دیگرچشم مستش ننگرم.ناگهان دل داد

زد:دیوانه من می بینمش.
دیدگاه ها (۰)

فصل تابستون:زیبا.زیباهوای حوصله ابری است چشمی ازعشق

مگه نه اینکه درس اول مکتب عشق.عشق ورزیدن به خوداست

جهان ازچشم های توشروع می شودوجایی درامتدادآشفتگی

عزیزدل آبجی آواجان نیستی عشقم.تولدت مبارک جان دل ملکه

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمدل داد زد دیوانه من میبین...

زندگی خلاصه ایست از:ناخواسته به دنیا امدن، ناگهان بزرگ شدنمخ...

‌دل دیوانه چه جایی است که باشَد جایتبر سَر و چشم اگر جای کُن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط