فصل دوم پارت یازده
فصل دوم پارت یازده
ات ویو
چون از دست جونکوک عصبانی بودم گفتم یکم لجشون درارم برا همین زنگ زدم دایون
بوق
بوق
بوق
:الو اتتتتتت دلم برات تنگ شده بودددد(داد)
+عاییی گوشم علیک سلام
:خوبی کوک ک کاریت نکرد
+خوبم سلام می رسونم ن نکرد ولی فهمیدم قبل اینکه دوباره دوست دخترش شم با دختر فامیلشون بوده می خوام لجشو درارم
:خب... چ جوری
+امشب بیا بریم بار قمار کنیم
:باشه فقط منو ت
+عاره
:باشه ساعت هفت خوبه
+عالیه راستی نی خوام ی لباس باز بپوشم😈
:اووووو
+خب دیگه ی ساعت برا ارایش و اینا وقت دارم می بینمت بای
:بای
پایان تماس
رفتم ی دوس 20 مینی گرفتم و اومدم بیرون ی میکاپ تقریبا غلیظ کردم و ی لباس باز پوشیدم
ززززززز
ززززززز
(ویبره گوشی😂)
+الو
:اماده ای
+عاره ت پولا رو بر داشتی
:عاره بیا پایین
+اومدم
ی پالتو پوشیدم و تا لباسم معلوم نشه ب اجوما گفتم
+اجوما من با دایون می رم بیرون
اجوما:باشه خوش بگذره
و رفتم و پالتوی فا*کی رو انداختم ت سطل زباله بقل خونه و سوار ماشین شدم
:اون پالتوعه چ بود
+اجوما نباید می فهمید دارم می رم بار و گرنه ب کوک می گف
:اوهوم
و رفتیم بار
یکم گذشت و برای قمار منو دایون مست نکردیم و رفتیم سر میز اما.....
اما فا*ک ب این زندگی جونکوک اومد ت باز
وایسا ببینم داره کجا می ره
اه ولش اصن مهم نیس
+خب شرت من برای قمار اینه ک اگه ت بردی بهت این چمدون پر پول رو می دم اگه من بردم باید همین قدرو دوبرابر پول بدی
قمار باز:باشه( حالت مستی)
اه اوق کلی دختر ب اون قمار بازه هی می چسبیدن اه حالم بد شد اوققق
ی دفه چشام رفت سمت جونکوک
چییییییییی
ی دختر رو پاش بود ولی پرتش کرد و گفت
-هر*زه ی عوضی بکشیدش
و یکی ی تفنگ اورد با صدا خفه کن و زد ب پیشونیش از بقل صورتش دیدمش
اون جیمین بود!؟
عرررر وایییی نمی دونستم اینقدر ترسناکه
بازی تموم شد و من بردم
قمار باز:چییییی؟!
+پولا
قمار باز:خواهش می کنم رحم کنید من هیچ پولی ندارم ولی می دونم جورش کنم اگه بهم دو روز وقت بدید التماس می کنم
+پولا ( داد)
اصن یادم نبود جونکوکم اونجاس فقط اون پولا رو می خواستم
قمار باز:رحم کنید
افتاد ب پام و مچ پامو گرف
منم داشتم سقفو نگا می کردم
+برین گم و گورش کنید الان( اخرش با داد)
(محافظ شخصی کوک رو ت اون حمله یادتونه؟ یوکی)
یوکی:دس ب پدرم نزن
+به به یوکی خانم
یوکی:ولش کنی.....
ی گلوله وسط پیشونیش زدم و حرفشو نیک کاره گذاشتم دایون هم گف
:نشنیدید چ گف برید گم و گورش کنید
قمار باز:نههههه دخترم عوضیاااااا می کشمتونننننن
+جدی! اونوقت چ جوری؟ (حالت تمسخر)
قمار باز : ولم کنیددددد
رفتم نزدیک صورتش ت دو سانتی متریش بودم و گفتم
+دیگه نبینم مزاحم شی
و بردنش
ات ویو
چون از دست جونکوک عصبانی بودم گفتم یکم لجشون درارم برا همین زنگ زدم دایون
بوق
بوق
بوق
:الو اتتتتتت دلم برات تنگ شده بودددد(داد)
+عاییی گوشم علیک سلام
:خوبی کوک ک کاریت نکرد
+خوبم سلام می رسونم ن نکرد ولی فهمیدم قبل اینکه دوباره دوست دخترش شم با دختر فامیلشون بوده می خوام لجشو درارم
:خب... چ جوری
+امشب بیا بریم بار قمار کنیم
:باشه فقط منو ت
+عاره
:باشه ساعت هفت خوبه
+عالیه راستی نی خوام ی لباس باز بپوشم😈
:اووووو
+خب دیگه ی ساعت برا ارایش و اینا وقت دارم می بینمت بای
:بای
پایان تماس
رفتم ی دوس 20 مینی گرفتم و اومدم بیرون ی میکاپ تقریبا غلیظ کردم و ی لباس باز پوشیدم
ززززززز
ززززززز
(ویبره گوشی😂)
+الو
:اماده ای
+عاره ت پولا رو بر داشتی
:عاره بیا پایین
+اومدم
ی پالتو پوشیدم و تا لباسم معلوم نشه ب اجوما گفتم
+اجوما من با دایون می رم بیرون
اجوما:باشه خوش بگذره
و رفتم و پالتوی فا*کی رو انداختم ت سطل زباله بقل خونه و سوار ماشین شدم
:اون پالتوعه چ بود
+اجوما نباید می فهمید دارم می رم بار و گرنه ب کوک می گف
:اوهوم
و رفتیم بار
یکم گذشت و برای قمار منو دایون مست نکردیم و رفتیم سر میز اما.....
اما فا*ک ب این زندگی جونکوک اومد ت باز
وایسا ببینم داره کجا می ره
اه ولش اصن مهم نیس
+خب شرت من برای قمار اینه ک اگه ت بردی بهت این چمدون پر پول رو می دم اگه من بردم باید همین قدرو دوبرابر پول بدی
قمار باز:باشه( حالت مستی)
اه اوق کلی دختر ب اون قمار بازه هی می چسبیدن اه حالم بد شد اوققق
ی دفه چشام رفت سمت جونکوک
چییییییییی
ی دختر رو پاش بود ولی پرتش کرد و گفت
-هر*زه ی عوضی بکشیدش
و یکی ی تفنگ اورد با صدا خفه کن و زد ب پیشونیش از بقل صورتش دیدمش
اون جیمین بود!؟
عرررر وایییی نمی دونستم اینقدر ترسناکه
بازی تموم شد و من بردم
قمار باز:چییییی؟!
+پولا
قمار باز:خواهش می کنم رحم کنید من هیچ پولی ندارم ولی می دونم جورش کنم اگه بهم دو روز وقت بدید التماس می کنم
+پولا ( داد)
اصن یادم نبود جونکوکم اونجاس فقط اون پولا رو می خواستم
قمار باز:رحم کنید
افتاد ب پام و مچ پامو گرف
منم داشتم سقفو نگا می کردم
+برین گم و گورش کنید الان( اخرش با داد)
(محافظ شخصی کوک رو ت اون حمله یادتونه؟ یوکی)
یوکی:دس ب پدرم نزن
+به به یوکی خانم
یوکی:ولش کنی.....
ی گلوله وسط پیشونیش زدم و حرفشو نیک کاره گذاشتم دایون هم گف
:نشنیدید چ گف برید گم و گورش کنید
قمار باز:نههههه دخترم عوضیاااااا می کشمتونننننن
+جدی! اونوقت چ جوری؟ (حالت تمسخر)
قمار باز : ولم کنیددددد
رفتم نزدیک صورتش ت دو سانتی متریش بودم و گفتم
+دیگه نبینم مزاحم شی
و بردنش
۴.۸k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.