پادشه و تاج سر عشق علی است و بس

پادشه و تاج سر عشق علی است و بس
اسوه ی ایمان، گوهر عشق علی است و بس
چونکه ولادت شده در کعبه ی عشق و صفا
فاش بگویم پسر عشق علی است و بس
ای که هوای غم عشاق نمودی بدان
مرحم هر دردِ سر عشق علی است و بس
دور و بر فاطمه چون شمع علی سوخته
دان که چرا بال و پر عشق علی است و بس
گشته به هر جنگ، چو سدّی بَرِ پیغمبرش
چونکه تهنتن سپر عشق علی است و بس
عشق حسین و حسن و زینب نالان او
این سه همه خود شرر عشق علی است و بس
گر چه ابالفضل قدش سر و رخش چون مه است
اوست ز نسلِ قمرِ عشق علی است و بس
دیدگاه ها (۱)

بارگاه تو چه اوصاف وعجایب داردچیست ایوان نجف این همه طالب دا...

آنچه نیکی می کنی پیش کس اظهارش مکنگر خدا داند بس است ، کال...

به انسانها "التماس"نکن که عین شرمندگـــی است...اگر حاجت...

‌مادرمردی مقابل گلفروشی ایستاده بود و می‌خواست دسته گلی برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط