ببین با غم چه آوردی به حال روز و شب هایم

ببین با غم چه آوردی به حالِ روز و شب هایم
که پیغامی نمی آید به جز غم از عصب هایم

شب و روز انتظارت کردن این تقدیر من گشته
به یعقوبِ نبی می گردد این اصل نسب هایم

کنارِ پنجرهِ با نم نمِ باران که می بارد
ز سوزِ لحظه یِ آخر اسیر لرز و تب هایم

رفیقی از رفیقانم نمی بینم که می آید
به دادِ من که سیگارم نمی افتد ز لب هایم

مرا مجنون مرا فرهاد و یک سرگشته می دانند
تمام شهر می خوانند این جا با لقب هایم
سرگشته #سهراب_عرب_زاده
دیدگاه ها (۱)

ببین با غم چه آوردی به حالِ روز و شب هایمکه پیغامی نمی آید ب...

هر که دارد تب آزردن ما بسم الله #سهراب_عرب_زاده #سهراب_عربزا...

ببین با غم چه آوردی به حالِ روز و شب هایمکه پیغامی نمی آید ب...

ببین با غم چه آوردی به حالِ روز و شب هایمکه پیغامی نمی آید ب...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

بیـــــمار توام ، روی توام درمـانستجان داروی عاشـــقان رخ جا...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط