بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر لست شهر هم بی تو به بغضی ا
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر لست _ شهر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است / آنچنان می فشرد فاصله را نفسم _ که اگر زود ، اگر زود بیایی دیر است / رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود _ دلم از هر چه و هر کس که بگویی سیر است / سایه ای مانده ز من بی تو که در آینه هم _ طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است / خواب دیدم که برایم غزلی میخواندی _ دوستم داری این خوبترین تعبیر است / کاش بودی و با چشم خودت می دیدی _ که چگونه نفسم با غم تو درگبر است / تارهای نفسم را به زمان می بافم _ که تو شاید برسی حیف که بی تاًثیر است 💔🤥😪
۷.۲k
۲۲ مهر ۱۴۰۱