نوشته بود: تو مثل طوفان می زنی به قلب سختی ها و تهش با یک
نوشته بود: تو مثل طوفان میزنی به قلب سختیها و تهش با یک لیوان چای در دست بر میگردی،
نوشتهبود تو قویتر از این حرفهایی!
و من نگاهی به خودم کردم، آیا قویتر از این حرفها بودم که مثل نهالهای نو رس، زیر تندباد حوادث نشکنم؟ یا طوفان بودم؟ طوفانی که میتازد و میشکافد و از دل رنجها و دردها و زخمها، ضمادی کمیاب بیرون میکشد؟
نفس عمیقی کشیدم، خودم را برای هر آنچه ناملایمتی و رنج که احتمال نمیدادم آماده کردم و زدم به قلب سختیها و ایمان داشتم که تهش آسوده و آرام، با یک لیوان چای در دست بر میگردم؛ همانگونه که خورشید، پس از رگباری طولانی و سخت راه خودش را پیدا میکند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
نوشتهبود تو قویتر از این حرفهایی!
و من نگاهی به خودم کردم، آیا قویتر از این حرفها بودم که مثل نهالهای نو رس، زیر تندباد حوادث نشکنم؟ یا طوفان بودم؟ طوفانی که میتازد و میشکافد و از دل رنجها و دردها و زخمها، ضمادی کمیاب بیرون میکشد؟
نفس عمیقی کشیدم، خودم را برای هر آنچه ناملایمتی و رنج که احتمال نمیدادم آماده کردم و زدم به قلب سختیها و ایمان داشتم که تهش آسوده و آرام، با یک لیوان چای در دست بر میگردم؛ همانگونه که خورشید، پس از رگباری طولانی و سخت راه خودش را پیدا میکند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
۶.۴k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.