میخواستم خدا را نوازش کنم

می‌خواستم خدا را نوازش کنم !
ندا رسید؛  کودک یتیم را نوازش کن ..

خواستم دستان خدا را بگیرم
ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر ..
خواستم چهره خداوند را ببینم
ندا آمد؛  به صورت مادرت بنگر ..

خواستم رنگ خدا را ببینم !
ندا آمد؛  بی رنگی عارفان را بنگر ..
خواستم دست خدا را ببوسم
ندا آمد؛ دست کارگری را
که درست کار می‌کند ببوس ...

خواستم به خانه خدا بروم !
ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن ..
خواستم نور الهی را مشاهده کنم
ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر فاصله‌بگیر.

خواستم صبر خدای را ببینم !
ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن ..
خواستم خدای را یاد کنم !
ندا آمد؛  ارحام و خویشانت را یاد کن ..

خواستم که دیگر نخواهم ..
ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو .
دیدگاه ها (۱)

قــدری تــٱمــل وتـــفکــر!!!!!!!!!

چیه چـرااینجوری نگامیکنی؟ تاحالاپنگوئن گربه خوشگل ندیدی؟ #مط...

زندگی خیلی کوتاه تر از حد تصور است؛زندگی جایی برای نشستن و غ...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟾"نمیدانم چرا نمیتوانستم به او اعتماد...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁷اروم تو راه رو عمارت راه میرفتم... تمام ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط