وقتی خدمتکار خونش بودی!!!!!!
وقتی خدمتکار خونش بودی!!!!!!
پارت۴
ت/داشتم میرفتم طبقه پایین
که برم تو اشپز خانه که
دیدم یکی داره از اخر سالن با عجله
میاد من فکر کردم با من کار داره
ولی بدون هیچ سلامی از کنار من رد شد
و من بیخیال شدم و رفتم طبقه پایین
رفتم داخل اشپز خانه
اجوما رو دیدم
رفتم پیشش و بش گفتم
(اجوما اون پسری که لباس مشکی تنش بود
موهاش مشکی بود و.....
اون کی هستش
اجوما/منظورت ارباب تهیونگ هستش
ت/تهیونگ؟ من تهیونگ رو نمیشناسم
اجوما/ تو باید به اون بگی ارباب نه تهیونگ
ت/ عا ب. ببخشید ولی میشه به من بگید ارباب کی هستن؟
اجوما/ارباب تهیونگ صاحب این خانه هستن پدر ایشون فردی بسیاررررر ثروتمند هستن که این ثروت نسل به نسل بین این خاندان پخش شده
ت/واییییی یعنی اینقدر ثروتمند هستن ایشون؟
اجوما/بله پس با ایشون درست صحبت کن
ت/چ.چشم اجوما
اجوما/خیلی خب حالا برو یک لیوان شربت
پرتقال برای ارباب درست کن
ت/ چشم
ویو ت/
اب پرتقال رو درست کردم و داشتم می بردم طبقه بالا تو اتاق تهیونگ در اتاقش رو زدم
باز نکرد بعد خودم در اتاق رو باز کردم و رفتم داخل اتاق کسی
داخل اتاق نبود برای همین اب پرتقال رو گذاشتم روی میز داشتم میرفتم و یدفه
پام لیز خورد نزدیک بود بیوفتم زمین
که..............
خب اینم از این پارت امیدوارم خوشتون امده باشه☺
شرایط پارت بعدی
۴تا فالو
۷تا لایک
۹تا کامنت
پارت۴
ت/داشتم میرفتم طبقه پایین
که برم تو اشپز خانه که
دیدم یکی داره از اخر سالن با عجله
میاد من فکر کردم با من کار داره
ولی بدون هیچ سلامی از کنار من رد شد
و من بیخیال شدم و رفتم طبقه پایین
رفتم داخل اشپز خانه
اجوما رو دیدم
رفتم پیشش و بش گفتم
(اجوما اون پسری که لباس مشکی تنش بود
موهاش مشکی بود و.....
اون کی هستش
اجوما/منظورت ارباب تهیونگ هستش
ت/تهیونگ؟ من تهیونگ رو نمیشناسم
اجوما/ تو باید به اون بگی ارباب نه تهیونگ
ت/ عا ب. ببخشید ولی میشه به من بگید ارباب کی هستن؟
اجوما/ارباب تهیونگ صاحب این خانه هستن پدر ایشون فردی بسیاررررر ثروتمند هستن که این ثروت نسل به نسل بین این خاندان پخش شده
ت/واییییی یعنی اینقدر ثروتمند هستن ایشون؟
اجوما/بله پس با ایشون درست صحبت کن
ت/چ.چشم اجوما
اجوما/خیلی خب حالا برو یک لیوان شربت
پرتقال برای ارباب درست کن
ت/ چشم
ویو ت/
اب پرتقال رو درست کردم و داشتم می بردم طبقه بالا تو اتاق تهیونگ در اتاقش رو زدم
باز نکرد بعد خودم در اتاق رو باز کردم و رفتم داخل اتاق کسی
داخل اتاق نبود برای همین اب پرتقال رو گذاشتم روی میز داشتم میرفتم و یدفه
پام لیز خورد نزدیک بود بیوفتم زمین
که..............
خب اینم از این پارت امیدوارم خوشتون امده باشه☺
شرایط پارت بعدی
۴تا فالو
۷تا لایک
۹تا کامنت
۱۶.۰k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.