پارت یک
پارت یک
(شناخت بونتن)
(سانزو یعنی خودم)
سانزو:
امروز یه عضو جدید داریم و اولین دختریه که اومده بونتن
رین:آهای پشمک بیا عضو جدید اومد
سانزو:اومدمممم
همه رفتن دم در عضو جدید از ماشین پیاده شد
مایکی:معرفی میکنم عضو جدید ا.ت کانووا
رین:ا.ت؟ ا.ت خودتی؟؟
ا.ت:ببخشید شما
رین:منم ریندو هایتانی همبازی بچگیای هم توی کلیسا
ا.ت:واقعا خودتی ریندو
رین:آره خودمم
مایکی:اهم....بزار دونه دونه معرفی کنم همه رو
اشاره به سانزو*
ایشون شماره ۲ بونتن هاروچیو سانزو هستن
سانزو:خوشبختم مادام
ا.ت:لبخند* همچنین
مایکی:
اشاره به کاکوچو*
ایشون هم شماره ۳ بونتن کاکوچو هیتو هستن
کاکو:خوشبختم
ا.ت:همچنین
مایکی:
اشاره به تاکئومی*
ایشون هم تاکئومی آکاشی مشاور بونتن هستن
اشاره به کانجی*
کانجی موچیزوکی مجری بونتن
اشاره به ران*
ران هایتانی مجری بونتن
ا.ت:ران خودتی
ران:معلومه که خودمم انتظار داشتی کی باشه پس
ا.ت:خوشحالم دوباره میبینمت
ران:منم
مایکی:خب ریندو رو که میشناسی اونم مجریه
اشاره به کوکو*
هاجیمه کوکونوی اینم مجری بونتنه
سانزو:البته ما کیف پول صداش میکنیم
کوکو:کمتر نمک بریز با مزه
همه:خوش اومدی ا.ت چان
ا.ت:ممنون
همه میرن دنبال کارشون*
(میموندید یه ذره خب)
ران و رین:بیا بریم اینجا رو بهت نشون بدیم
رین:چیشد اومدی بونتن؟
ا.ت:مهم نیست میگم اینجا اتاق شکنجه هم داره
ران:آره داره ولی کلیدش دست سانزوئه چون اون استاد شکنجه کردنه
ا.ت:همون مو صورتیه؟همون که کنار لباش زخم بود؟
ران:آره همون
رین:از زیر زمین⁴ شروع کنیم؟
ران:آره خوبه
رفتن به زیر زمین⁴*
ران:اینجا ۶ تا اتاقه که هر ۶ تا اتاق شکنجه اند و کلید هر ۶ تاشون دست سانزوئه البته سانزو و مایکی و کاکوچو کل کلیدای اتاقای مقر بونتن رو دارن حتی اتاق ماها
ا.ت:اتاق منم؟
ران:آره ولی در مواقع اضطراری از کلید اتاقای اعضا استفاده میکنه
رین:بریم طبقه ی بالا
رسیدن به طبقه بالا*
رین:اینجا زیرزمین³ که ماشین های مجری های بونتن هست با موتوراشون اون جای خالی هم که میبینی مال توئه که میتونی موتورها و ماشیناتو بزاری
ا.ت:ولی من فقط یه موتور دارم
ران:بدست میاری نگران نباش
رفتن به طبقه بالا*
ران:اینجا هم زیرزمین² که ماشینای مشاور و شماره ۲ و ۳ و رهبر بونتن هست
ا.ت:اینجا بزرگتر از پایینه
ران:چون تعداد ماشاینا و موتور بیشتره
ا.ت:چه ماشینا و موتورهای خفنی داریددددد
ران و رین لبخند چشم بسته میزنن*
میرن طبقه بالا*
رین:اینجا زیرزمین¹ که انباریه و چیزایی که نمیخوایم رو میزاریم توش اینم کلید انباری تو
دادن کلید به ا.ت*
ا.ت:مرسی
(شناخت بونتن)
(سانزو یعنی خودم)
سانزو:
امروز یه عضو جدید داریم و اولین دختریه که اومده بونتن
رین:آهای پشمک بیا عضو جدید اومد
سانزو:اومدمممم
همه رفتن دم در عضو جدید از ماشین پیاده شد
مایکی:معرفی میکنم عضو جدید ا.ت کانووا
رین:ا.ت؟ ا.ت خودتی؟؟
ا.ت:ببخشید شما
رین:منم ریندو هایتانی همبازی بچگیای هم توی کلیسا
ا.ت:واقعا خودتی ریندو
رین:آره خودمم
مایکی:اهم....بزار دونه دونه معرفی کنم همه رو
اشاره به سانزو*
ایشون شماره ۲ بونتن هاروچیو سانزو هستن
سانزو:خوشبختم مادام
ا.ت:لبخند* همچنین
مایکی:
اشاره به کاکوچو*
ایشون هم شماره ۳ بونتن کاکوچو هیتو هستن
کاکو:خوشبختم
ا.ت:همچنین
مایکی:
اشاره به تاکئومی*
ایشون هم تاکئومی آکاشی مشاور بونتن هستن
اشاره به کانجی*
کانجی موچیزوکی مجری بونتن
اشاره به ران*
ران هایتانی مجری بونتن
ا.ت:ران خودتی
ران:معلومه که خودمم انتظار داشتی کی باشه پس
ا.ت:خوشحالم دوباره میبینمت
ران:منم
مایکی:خب ریندو رو که میشناسی اونم مجریه
اشاره به کوکو*
هاجیمه کوکونوی اینم مجری بونتنه
سانزو:البته ما کیف پول صداش میکنیم
کوکو:کمتر نمک بریز با مزه
همه:خوش اومدی ا.ت چان
ا.ت:ممنون
همه میرن دنبال کارشون*
(میموندید یه ذره خب)
ران و رین:بیا بریم اینجا رو بهت نشون بدیم
رین:چیشد اومدی بونتن؟
ا.ت:مهم نیست میگم اینجا اتاق شکنجه هم داره
ران:آره داره ولی کلیدش دست سانزوئه چون اون استاد شکنجه کردنه
ا.ت:همون مو صورتیه؟همون که کنار لباش زخم بود؟
ران:آره همون
رین:از زیر زمین⁴ شروع کنیم؟
ران:آره خوبه
رفتن به زیر زمین⁴*
ران:اینجا ۶ تا اتاقه که هر ۶ تا اتاق شکنجه اند و کلید هر ۶ تاشون دست سانزوئه البته سانزو و مایکی و کاکوچو کل کلیدای اتاقای مقر بونتن رو دارن حتی اتاق ماها
ا.ت:اتاق منم؟
ران:آره ولی در مواقع اضطراری از کلید اتاقای اعضا استفاده میکنه
رین:بریم طبقه ی بالا
رسیدن به طبقه بالا*
رین:اینجا زیرزمین³ که ماشین های مجری های بونتن هست با موتوراشون اون جای خالی هم که میبینی مال توئه که میتونی موتورها و ماشیناتو بزاری
ا.ت:ولی من فقط یه موتور دارم
ران:بدست میاری نگران نباش
رفتن به طبقه بالا*
ران:اینجا هم زیرزمین² که ماشینای مشاور و شماره ۲ و ۳ و رهبر بونتن هست
ا.ت:اینجا بزرگتر از پایینه
ران:چون تعداد ماشاینا و موتور بیشتره
ا.ت:چه ماشینا و موتورهای خفنی داریددددد
ران و رین لبخند چشم بسته میزنن*
میرن طبقه بالا*
رین:اینجا زیرزمین¹ که انباریه و چیزایی که نمیخوایم رو میزاریم توش اینم کلید انباری تو
دادن کلید به ا.ت*
ا.ت:مرسی
۷۴۴
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.