زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه

زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه
به خانه میکشید و در آن رنج بسیار میدید
و حرصی تمام میزد .

او را گفت:ای مور
این چه رنج است که بر خود نهاده ای
و این چه بار است که اختیار کرده ای؟

بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین
که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن
نخورم به پادشاهان نرسد،آنجا که خواهم
نشینم و آنجا که خواهم خورم!

این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد
و بر روی پاره ای گوشت نشست.قصاب
کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به
دو پاره کرد و بر زمین افتاد!

مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید
زنبور گفت : مرا به کجا میبری؟

مور گفت : هر که به حرص به جائی
نشیند که خود خواهد،به جاییش
کشند که نخواهد ...

و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل
کند از موعظه واعظان بی نیاز گردد!

#محمد_عوفی




.
دیدگاه ها (۱)

ما آمده ایم که با حضورمان جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا...

دیکتاتور ها میخواهـند: شما کتاب نخوانیدو همیشه در ترافیک بما...

فَقَـط چِشـات 😍

نالاحت نبـاچ خودش برمیگـلده 😘 🤕

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط