غالبا جلوی آینه خودم را ورانداز می کنم و می گویم نسل شماه
غالبا جلوی آینه خودم را ورانداز میکنم و میگویم نسل شماها منقرض شد عزیزم. میفهمم که مفهوم زیبایی عوض شده ولی چه بد شد که این مدلی عوض شد. گاهی به عکس پروفایل زنها نگاه میکنم و دنبال کسی میگردم که پیکری زنانه و طبیعی داشته باشد.
کمی شکم، کمی پهلو، کمی خطها و ترکهای حاصل از تغییر وزن در طول زمان. محصول طبیعی زندگی. کسی که رد زندگی را بشود رویش دید.
کسی که از الگوی امروزه تبعیت نکند و خودش برای خودش معیاری باشد.میبینم که کمتر کسی عکسی از خودی که هست دارد.
چاقترها عکس بستهای از صورت دارند.
در عکسهای دستهجمعی، اغلب کسانی که چاقند، خود را قایم میکنند یا پلان اول عکس نمی ایستند. یکی میگوید خجالت میکشم. یکی میگوید من با این رانهام عکس تمام قد هم بگیرم؟ حتما آن یکی دستش را میچپاند زیر گلویش و عین ژوکوند لبخندی تصنعی میزند که لپهایش به نظر نیایند. چه خبر است؟ این تویی یا نه؟
چطور از این بدن طبیعی جذابت خجالت میکشی؟ از این فرمهای بهغایت زیبا؟ چون مجلههای احمق دارند در مغزت نقاشی میکشند؟
دوستم دیشب نوشت از عکس من خوشش میآید چون زنی طبیعی در عکس میبیند.
خودش هم همینطور است. آغشته به طبیعت. بله این منم. همیشه خودم را همینطوری که هستم دوست دارم. این بدن یعنی که من چهل سال در این جهان زیسته ام و در برف و باران و آفتابش راه رفتهام و ازغذاهایش خورده ام و عشق کردهام و زاییدهام.
من با یک عروسک باربی به لحاظ هستیشناختی فرق دارم.
کاش یکطوری بشود که بشر به خوشحالی طبیعی برگردد.
به زیست طبیعی. بدنهای طبیعی.
نه این که خیلی عقب برگردد. همین چهل پنجاه سال پیش هم کافیست، جایی که مادران ما خیلی قشنگ و عمیق بودند.
دامنهای قشنگ میپوشیدند و کمی شکم و کمی پهلو باعث نمیشد غمگین باشند و بروند ته عکس بایستند.
زندگی در بستری از صلح با خود جریان داشت.
مادران ما روزنامه و کتاب میخواندند و از جهان خبر داشتند و خودشان را دوست داشتند.
همه چیز تغییر کرد و بعضی چیزها بهتر شدند مثلن زنها حقوق خود را بیشتر شناختند اما آخر زنی که با بدن خودش آشتی نباشد چطور ممکن است بتواند آزادیاش را پس بگیرد؟
خودت را همینطور که هستی دوست بدار #غزل_صدر
کمی شکم، کمی پهلو، کمی خطها و ترکهای حاصل از تغییر وزن در طول زمان. محصول طبیعی زندگی. کسی که رد زندگی را بشود رویش دید.
کسی که از الگوی امروزه تبعیت نکند و خودش برای خودش معیاری باشد.میبینم که کمتر کسی عکسی از خودی که هست دارد.
چاقترها عکس بستهای از صورت دارند.
در عکسهای دستهجمعی، اغلب کسانی که چاقند، خود را قایم میکنند یا پلان اول عکس نمی ایستند. یکی میگوید خجالت میکشم. یکی میگوید من با این رانهام عکس تمام قد هم بگیرم؟ حتما آن یکی دستش را میچپاند زیر گلویش و عین ژوکوند لبخندی تصنعی میزند که لپهایش به نظر نیایند. چه خبر است؟ این تویی یا نه؟
چطور از این بدن طبیعی جذابت خجالت میکشی؟ از این فرمهای بهغایت زیبا؟ چون مجلههای احمق دارند در مغزت نقاشی میکشند؟
دوستم دیشب نوشت از عکس من خوشش میآید چون زنی طبیعی در عکس میبیند.
خودش هم همینطور است. آغشته به طبیعت. بله این منم. همیشه خودم را همینطوری که هستم دوست دارم. این بدن یعنی که من چهل سال در این جهان زیسته ام و در برف و باران و آفتابش راه رفتهام و ازغذاهایش خورده ام و عشق کردهام و زاییدهام.
من با یک عروسک باربی به لحاظ هستیشناختی فرق دارم.
کاش یکطوری بشود که بشر به خوشحالی طبیعی برگردد.
به زیست طبیعی. بدنهای طبیعی.
نه این که خیلی عقب برگردد. همین چهل پنجاه سال پیش هم کافیست، جایی که مادران ما خیلی قشنگ و عمیق بودند.
دامنهای قشنگ میپوشیدند و کمی شکم و کمی پهلو باعث نمیشد غمگین باشند و بروند ته عکس بایستند.
زندگی در بستری از صلح با خود جریان داشت.
مادران ما روزنامه و کتاب میخواندند و از جهان خبر داشتند و خودشان را دوست داشتند.
همه چیز تغییر کرد و بعضی چیزها بهتر شدند مثلن زنها حقوق خود را بیشتر شناختند اما آخر زنی که با بدن خودش آشتی نباشد چطور ممکن است بتواند آزادیاش را پس بگیرد؟
خودت را همینطور که هستی دوست بدار #غزل_صدر
۶۴۸
۰۷ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.