کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...

"مهربان خدایم دوستت دارم"
دیدگاه ها (۲)

افتتاح صحن حضرت فاطمه (س) درکنارحرم حضرت علی (ع) برشیعیان مب...

@Shegeft_Angizطبق گفته عکاس این عکس ها این شیر ماده پس از شک...

مدتی هست که جان رفته برون ازبدنم...تحت درمان شفاخانه بیت الح...

حرف دل:اربعین کربلایی نشدم.اماکاش آخرماه صفرمسافرمشهدباشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط