باز هم نیلبک و زمزمه ی چوپان ها

باز هم نیلبک و زمزمه ی چوپان ها ،
برّه ها ، بوی علف ، همهمه ی چوپان ها .
مثل یک مزرعه جاری پنبه ، آرام
میرود تا دل صحرا رمه ی چوپان ها.
مثل یک تشنه که از راه رسیده ست به آب،
چشمه سیراب شد از قمقمه ی چوپان ها.
ردّ پای گله ای تلخ همیشه باقی است ،
در افق های نگاه همه ی چوپان ها.
گرگ اندوه بزرگی است به اندازه ی کوه ،
پشت تبدار ترین واهمه ی چوپان ها.
باز انگار همین گرگ اجل برگشته ،
می خورد خون دل از جمجمه ی چوپان ها .
گوش کن آینه را می شنوی از آن سو ،
از غم نیلبک و زمزمه ی چوپانها .
عکسهایی از طبیعت منطقه تشتر در طرقبه اردیبهشت ماه 98
دیدگاه ها (۱)

هر چه کمتر انتظار داشته باشید بیشتر از زندگی لذت می برید. عک...

چوپان کوچک! نی بزنتا غصه‌هایت کم شودآواز غمگینی بخوانتا آسما...

تنهایی..ریشه ی تمام گناهان ..و دردهاست..چوپان را تنهایی دروغ...

یک مرد چوپانتوی صحرا بودنی لبک می زدوقتی تنها بود عکسهایی از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط