تکپارتی درخواستی از کوک
وقتی داریم باهاشون با ذوق حرف میزنیم اونا هم عصبانی بودن ولی ما نمیدونستیم که یهو وسط حرفمون میپرن میگن خفه شو چقدر زر میزنی ماهم ذوقمون کور میشه کلا خیلی کم حرف میشیم یا حتا واسه چیزایی که کلی ذوق میکردیم دیگه ذوق نمیکنم
《ویو ا.ت》
امروز رفته بودم مصاحبه برای شرکت ...(خودتون یه شرکتی در نظر بگیرین )
و وقتی اومدم خونه برام پیام اومد که قبول شدم و از فردا میتونم کار کنم خیلی ذوق داشتم منتظر بودم کوکی بیاد خونه این خبرو بهش بودم مطمئن بودم خوشحال میشه
《ویو کوک》
امروز با هیونگ جیهوپ سر دنس دعوام شد امروز خیلی اعصبانیم بعد دعوا با جیهوپ از کمپانی زدم بیرون و رفتم سمت خونه
رمز در رو زدم وارد خونه شدم ا.ت تا منو دید سریع پرید بغلم و بوسم کرد اصلا حوصلشو نداشتم
ا.ت: سلام بانی کوچولوی من
کوک:سلام(سرد)
《ویو ا.ت تو دلش》
همیشه کوک زودتر منو میبوسید و بغلم میکرد اون هیچی حتا سلام دادنش هم سرد بود قیافشم ناراحت بود گفتم ولش کن چیزی ازش نمیپرسم
ا.ت: برو لباساتو عوض کن بیا کارت دارم
چیکار داری(سرد)
ا.ت: تو برو میگم بهت
فلش بک به ۵ دقیقه بعد
جونگکوک رو مبل نشست
و ا.ت شروع کرد
(ببخشید چون زیاد بود دو پارتیش کردم
《ویو ا.ت》
امروز رفته بودم مصاحبه برای شرکت ...(خودتون یه شرکتی در نظر بگیرین )
و وقتی اومدم خونه برام پیام اومد که قبول شدم و از فردا میتونم کار کنم خیلی ذوق داشتم منتظر بودم کوکی بیاد خونه این خبرو بهش بودم مطمئن بودم خوشحال میشه
《ویو کوک》
امروز با هیونگ جیهوپ سر دنس دعوام شد امروز خیلی اعصبانیم بعد دعوا با جیهوپ از کمپانی زدم بیرون و رفتم سمت خونه
رمز در رو زدم وارد خونه شدم ا.ت تا منو دید سریع پرید بغلم و بوسم کرد اصلا حوصلشو نداشتم
ا.ت: سلام بانی کوچولوی من
کوک:سلام(سرد)
《ویو ا.ت تو دلش》
همیشه کوک زودتر منو میبوسید و بغلم میکرد اون هیچی حتا سلام دادنش هم سرد بود قیافشم ناراحت بود گفتم ولش کن چیزی ازش نمیپرسم
ا.ت: برو لباساتو عوض کن بیا کارت دارم
چیکار داری(سرد)
ا.ت: تو برو میگم بهت
فلش بک به ۵ دقیقه بعد
جونگکوک رو مبل نشست
و ا.ت شروع کرد
(ببخشید چون زیاد بود دو پارتیش کردم
- ۹.۱k
- ۰۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط