حضرتنوح

#حضرت‌نوح
پس از آنکه حضرت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام نفرین کرد و همه کفار غرق شدند، مَلَکی در پیش او ظاهر شد...

شغل حضرت نوح (ع ) کوزه گری بود کوزه هائی از گِل درست می کرد و پس از خشک کردن می فروخت ...

مَلَک کوزه ها را یکی یکی از حضرت نوح (ع ) می خرید و پیش چشمش آن را خُرد می کرد و می شکست...

حضرت نوح (ع ) ناراحت شد و به او اعتراض ‍ کرد که این چه کاریست می کنی ؟

مَلَک گفت به تو مربوط نیست من این کوزه ها را خریده ام و اختیارش را دارم ...
حضرت نوح (ع ) فرمود: بله اما من آنها را ساخته ام ، مصنوع من است.[ساخته دست من است]...

مَلَک گفت کوزه هائی ساخته ای و نه اینکه خلق کرده ای و اینک من که آنها را می شکنم و تو ناراحت می شوی؛

حال چطور نفرین کردی که این همه خلق خدا را تا هلاک گردند؛ در حالی که خدا بنده را خلق کرده و آنها را دوست دارد...!

پس از این قضیه ازبس گریه کرد نامش را نوح گذاشتند.
دیدگاه ها (۱۰)

راستــٓ میگوئی…‌عشق آدم را به ڪجا ها ڪہ نمیبردبہ آنجا ڪہ نیس...

من این #حتماًوبایدهای تورا قبول ندارمکه برای دوست داشتن کسے#...

#واقعیت‏چند سال دیگه ، پارک دانشجو- پیس پیس داداش اینترنت دا...

بــه ‌قول‌ آپارات#یــه‌روزخوبــــ‌میادفقط..اون موقع ما نیستی...

شکوه خطبه فدکيه حضرت زهرا (س) / حضرت زهرا(س) پیشگام در تبیین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط