از عشق چه میماند بعد از تب تنهایی

از عشق چه می‌ماند بعد از تب تنهایی

شاید قفسِ تنگی شاید شب تنهایی

یا خاطره‌ای غمگین از هلهله‌ی مرغان

یا بغض گلوگیری از مکتب تنهایی

از عشق چه می‌ماند بی‌بوسه و بی‌آغوش

مرگ است بهای عشق در مذهب تنهایی

از عشق چه می‌ماند جز شعر و غزل بازی

شاه غزلی باشی با منصب تنهایی

وقتی که تو خشکیدی باغ و غزلی هم نیست

روزی که تو می‌مانی با عقرب تنهایی

مجنونم و در دنیا سرمایه‌ی من هیچ است

جز بوسه‌ی طولانی جز کوکب تنهایی

#F
@,,,,D
دیدگاه ها (۴)

قول هایمان بی اعتبار؛حرف هایمان ناخالص؛عشق هایمان پوشالی؛محب...

خبر نداری از دلم که ساده درد می کنداز این دلی که بی تو بی ار...

بعضی وقتا قهر نمیکنی که بری ....... قهر میکنی تا ببینی چقدر ...

آدینه دوباره آمد, تیک تاک, رقص ثانیه ها درقاب زمان, سبقت عقر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط