می شود یک شب خوابید

مــــی شود یک شب خوابید ،
و صبــح
با خبــر شد ، غم ها را از یک کنــار به دور ریخته اند ؟!
که اگـــر اشکی هست …
یا از عمــق ِ شادمانی دلی بی درد است ؛
یا از پــس ِ به هم رسیدن های دور …
یا گـــریه ی کودکی
که دست بی حواسش ، بادبادکـــی را بر باد می دهد !

کــاش مــی شد
یک صبــح
کسی زنگ خانه هامان را بــزند بگــوید :
با دست ِ پـــر آمده ام …
با لبــخند ،
با قلب هایی آکنده از عشــق های واقعی .
از آن ســـوی دوست داشتن ها …
آمده ام بمــانم و …
هـــرگز نروم !!

👤سید علی صالحی
دیدگاه ها (۱)

یڪ ڪودڪمی‌تواند به یڪانسان بالغ سہ چیز بیاموزد:بدون دلیل شاد...

آفتاب باشد دنبال سایه میگردیمنباشد ،لعنت می فرستیم ابرها راب...

ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﺍﺗ...

روت حساس ام خیلی وقته شدی تک الماسمدیگه باید بمونی پیشم بازم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط