میتوانست با خیال راحت شب ها در تخت خواب گرم و نرمش به خوا
میتوانست با خیال راحت شب ها در تخت خواب گرم و نرمش به خواب برود
میتوانست بدون آنکه خود را درگیر جنگ کند و جانش را در خطر بیندازد گوشه ای بنشیند و در حالی که دود قلیانش را حلقه حلقه به هوا میفرستد بیخیال بگوید به من چه؟
مانند خیلی از جوان های امروزی.
میتوانست بماند و با حمایت مالی پدرش در اوج جوانی زندگی شاهانه برای خود دستو پا کند و مانند خیلی ها غرق در خوشی های پوچ این دنیا شود.
اما اون این توانایی هارا نمیخواست.او هدفش والا تر از اینها بود.
او هم مادر داشت.آرزوی مادرش بود در لباس دامادی تماشایش کند.
او هم پدر داشت.پدری که میخواست پسرش عصای دستش باشد.
اما او چیزی داشت که این روز ها کمتر میان جوان ها به چشم میخورد....
چیزی مانند "غیرت"
به هر حال او نیز خواهر داشت.درک میکرد حسین را، هنگامی که خواهرش در محاصره حرامی ها هست چه دلهره ای دارد.
شعارشان را فراموش نکرد....
"ما نمیگذاریم بی بی زینب دوباره اسیر شود"
به درستی که خوب پای عهدشان مانده اند.
درود بر غیرتتان ای مردان خدا
#ڪلنا_عباسڪ_یازینب
@sahidmugniiiegahad
میتوانست بدون آنکه خود را درگیر جنگ کند و جانش را در خطر بیندازد گوشه ای بنشیند و در حالی که دود قلیانش را حلقه حلقه به هوا میفرستد بیخیال بگوید به من چه؟
مانند خیلی از جوان های امروزی.
میتوانست بماند و با حمایت مالی پدرش در اوج جوانی زندگی شاهانه برای خود دستو پا کند و مانند خیلی ها غرق در خوشی های پوچ این دنیا شود.
اما اون این توانایی هارا نمیخواست.او هدفش والا تر از اینها بود.
او هم مادر داشت.آرزوی مادرش بود در لباس دامادی تماشایش کند.
او هم پدر داشت.پدری که میخواست پسرش عصای دستش باشد.
اما او چیزی داشت که این روز ها کمتر میان جوان ها به چشم میخورد....
چیزی مانند "غیرت"
به هر حال او نیز خواهر داشت.درک میکرد حسین را، هنگامی که خواهرش در محاصره حرامی ها هست چه دلهره ای دارد.
شعارشان را فراموش نکرد....
"ما نمیگذاریم بی بی زینب دوباره اسیر شود"
به درستی که خوب پای عهدشان مانده اند.
درود بر غیرتتان ای مردان خدا
#ڪلنا_عباسڪ_یازینب
@sahidmugniiiegahad
۳.۹k
۰۵ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.